دوگانه ترامپ، نتانیاهو
شاید در دنیای سیاست و برای امروز جامعه بین الملل، شری بدتر از پیوند افکار و سیاست های این دو نباشد(ترامپ،نتانیاهو) ممزوجی از طمع، وسوسه و قدرت طلبی یکی با خوی شرارت و جنگ طلبی دیگری که امکان دارد این اتفاق نامیمون رقم بخورد و صحنه جدیدی برای دنیا پدیدار شود، مگر آنکه خواب و خیال شیطانی نتانیاهو، تعبیر نگردد و در عالم واقع نیز مسجل گردد که این قمار، سودی برای ترامپ نخواهد داشت. چیزی که سالها قبل امام موسی صدر اسراییل را شر مطلق خوانده بود و در سالیان اخیر نیز دوگین فیلسوف شهیر، ایالات متحده آمریکا را برخوردار از سیاست اهریمنی دانسته است.
امروز شرایط سیاسی و بین المللی جهان در دوره جدید حکمرانی ایالات متحده آمریکا و تروریسم دولتی اسرائیل وضعیتی ایجاد نموده است که ترکیب این دوگانه و به پیوستگی و امتزاج آنها می تواند برای جهان ویرانگر و خسارت بار باشد، به قول برتراند راسل، احمق ها همیشه زیادی به خود مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!
خیلی ها آمریکا را در تیول اسراییل (حاکمیت صهیونیست سرمایه دار) می دانند و بعضی هم اسراییل را دست نشانده آمریکا در منطقه (بعنوان ایالت ۵۱ آمریکا) می شناسند، همانگونه که رهبر انقلاب در سخنان عید فطر امسالشان، اسراییل را به عنوان تنها نیابتی آمریکا در منطقه نام بردند. اما هر چه که باشد این دو قل اکنون در یک محاسبه نسنجیده به اشتباه شرایط را برای یک جنگ نا برابر درجهت تامین منافع حداکثری خود بعد از ضربه به جریان مقاومت در سوریه، لبنان، فلسطین، و توهم تضعیف آن مهیا می بینند، سیاستی که برخلاف گذشته این بار صرفا در معادلات غرب انگلو ساکسن و صهیونیست عبری خلاصه می شود و به هم پیمانان گذشته اروپایی خود را هم حتی توجهی ندارند و آنچه مطرح است، آمریکا و اسراییل است و بس چنانچه سیاست مداران فرانسوی و حتی انگلیسی هم اذعان کرده اند که اروپا و دنیا بایستی از این به بعد به فکر دنیای بدون حمایت آمریکا باشد.
هرچه که باشد دورنمای آینده وسکوت وسکون دیگر بازیگران صحنه اعم از چین، روسیه، اروپا در چهارگوشه دنیا نشان از روزهای حساس و سرنوشت سازی است که اگر به همین منوال ادامه یابد ناچار ازجنگ خواهد بود که اگرچه غیر کلاسیک و غیر مستمر بلکه موضعی و ویرانگر است و دست آورد های گذشته نظام بین الملل را در بحث همزیستی مسالمت آمیز و امنیت جهانی را دستخوش تغییر و تحولات وسیعی خواهد نمود.
بعید است در فضای عریان تهدید و تطمیع غرب کاری از سازمان های جهانی و قوانین بین الملل برآید و یا به رویه ها و روابط تعریف شده سیاست خارجی، وقعی نهاده شود که آن هم خودشان نوشته اند، در تفکری که قدرت محض (اول آمریکا) و سیطره جهانی صهیونیسم را به صورت کمال و تمام جستجو می کند دیگر ارزشی نخواهد داشت.
آنچه هنوز برای تحقق آن امیدی هرچند بعید، می نماید، موضع سریع و صریح آن دسته از دولت هایی است که فعال یا نیمه فعال، دنبال بی طرفی و یا حداقل ایفای نقش میانجی هستند، کاری که امروز از ناحیه دو دولت مهم منطقه، ترکیه و عربستان، در دنیای اسلام مشاهده می شود، تا مگر با کناره گرفتن و ایجاد فاصله از این حوادث، از مواهب آن نیز بهره مند گردند، که البته این طمعی دور از واقعیت خواهد بود و دیدیم که اسرائیلی ها چه برخورد سختی با آنان در سوریه داشتند و عربستان هم باید منتظر روزهای آینده باشد؟!
در این شرایط سیاست اصلی واصولی جمهوری اسلامی ایران که به صورتی فعال، ضمن منتفی ندانستن امکان گفتگویی غیر مستقیم، رویکرد دوگانه تهدید در مقابل تهدید و ضربه درمقابل ضربه را اعلام نموده و به قول وزیر امور خارجه ایران، پنجره دیپلماسی را هم باز گذاشته است می تواند تامین کننده عزت و مصلحت کشور در این شرایط حساس باشد و هم سیاست عدم سازش و مماشات نظام اسلامی، در هر شرایطی را در مقابل دشمنانش، دیگر بار تبیین و تصدیق نماید. به تعبیری این رویکرد، برابر یابی نوین در مقابل برتری طلبی محض است که تناسبی هم با رویکردهای مصطلح مقابله ای گذشته همچون دفاع در مقابل هجوم و پیشگیری در مقابل پیشدستی نیز ندارد.
آنچه در این موقعیت، موجبات قدرت گرفتن و ارسال پیام عزتمندانه از سوی ایران به جهانیان خواهد شد، ضرورت وحدت کلمه ای است که در اوایل انقلاب، از لسان حضرت امام بیان گردید و امروز هم لازم است در هر گونه اعلام موضع از سوی اندیشمندان و سیاست مداران، در هر دو بخش لشگری و کشوری رعایت شود، این اعلام موضع و صدای واحد و قاطع است که دوستداران ایران عزیز را خرسند و مطمئن و دشمنان و بد خواهان را مرعوب و منکوب می سازد و راه را برای تحقق راهبردهای بعدی هموار می سازد.
مسلم است که عنصر ایرانی و تفکر اسلامی از جنگ و جدال استقبال نمی کند، اما اگر دشمن در پی تحمیل آن است، هوشمندانه و عزتمندانه تاریخ سلحشوری و حماسه رزم ایرانیان را دیگر بار یادآوری و دوباره تکرار خواهد کرد.
شاید ادامه دار بودن برخی ضعف های مشهود دولت در حوزه معیشت و اقتصاد جامعه و ناپایداری و ناکارآمدی برخی سیاست ها و برنامه های اجرایی دشمن را به این زمان و زمینه برایوارد کردن یک ضربه نظامی سنگین به کشور، متمایل کرده باشد که شعار امسال مبتنی بر سرمایه گذاری، آن هم بخش خصوصی و تولید، می تواند رهنمود و راهبردی اساسی، در تغییر وضعیت و ضعف اقتصادی کشور باشد و گرنه این همان ترامپ است که در دور اول ریاست جمهوری، اصرار داشت که ایران صرفا به حمله به عین الاسد قناعت کند و نتانیاهو هم در مقابل ضربات پیاپی جریان مقاومت، حتی به دولت مردانش، اجازه پاسخ لفظی هم به طرف مقابل نمی داد تا چه رسد به اینکه ایران و محور مقاومت را در این وضعیت تهدید کند. با این حال این را هم نباید از نظر دور داشت که به قول استراتژیست ها خود مرحله تهدید حاکی از موقعیت و فرصتی است که طرف مقابل به نوعی از آن برخوردار گشته و مدعی را وارد این مرحله نموده است که باید به هر دوسوی تهدید و فرصت سنجیده و حسابشده توجه داشت.
این وضعیت هر چه که باشد لازمه اش استفاده از هر دو وجه رویکرد سخت و نرم در مواجهه با سیاست نه چندان پیچیده ای ست که هوشمندی و عقلانیت دوچندان می طلبد، تا ایران همچنان عزتمند و سربلند بماند و جهان خواهد دید که جمهوری اسلامی در این راستا هوشمندانه- عاقلانه-عزتمندانه عمل خواهد کرد.