کتاب، سپهر فرهنگ و دانایی و محرک اقتصاد
سی و سه دوره است که هفته کتاب، فرصتی برای تأمل دوباره بر گنجینهای است که تمدن بشری بر دوش آن ایستاده است؛ کتاب. در عصری که امواج خروشان دادههای دیجیتال، هر لحظه ذهن ما را هدف میگیرند، کتاب همچنان کانون آرامش و عمق بخشی است. اما آیا کتاب تنها میراثی فرهنگی و لوازمی برای اوقات فراغت است؟ پاسخ این پرسش قاطعانه «خیر» است. کتاب، امروز بهعنوان محوریترین رکن «اقتصاد فرهنگ» و موتور محرک «پیشرفت متوازن» در نقشه راه کشور، یعنی «برنامه پنج ساله هفتم پیشرفت»، در راستای تحقق سیاست کلی برنامه هفتم، به منظور اعتلای فرهنگ عمومی و تحکیم سبک زندگی اسلامی- ایرانی ایفای نقش میکند. این یادداشت در پی واکاوی این جایگاه چندبعدی و ترسیم افقهای پیش روست.
1. کتاب و کتابخوانی؛ بنیان فرهنگ عمومی و سرمایه اجتماعی
بر اساس تأکیدات رهبر معظّم انقلاب مدظله العالی ، کتاب را باید نقشآفرینی بیبدیل دانست. با این حال، ارزشمندترین کتابها آن دسته هستند که مسیر زندگی را به سمت خداوند، ارزشهای والای انسانی و اصول انقلابی روشن میکنند. این کتابها، تنها یک کالای فرهنگی نیستند، که نقشهای برای راهیابی به سمت کمالند. از همین رو؛ کتاب و کتابخوانی؛ بنیان فرهنگ عمومی و سرمایه اجتماعی یک ملّت محسوب می شود. فرهنگ عمومی، بستر زیست جمعی یک ملّت است. این بستر زمانی حاصلخیز و بالنده خواهد بود که بر پایههای استواری از خرد جمعی، گفتوگوی مستمر و فهم مشترک استوار باشد. کتاب، دقیقاً بستر ساز این مفاهیم است. مطالعه، فرد را از حصار فردیت میرهاند و به عرصه تجربیات، اندیشهها و احساسات دیگران میکشاند. جامعهای که «کتابخوان» است، از «سرمایه اجتماعی» بالایی برخوردار است؛ اعتماد میان شهروندانش بیشتر است، تابآوری اجتماعی بالاتری در برابر بحرانها دارد و توانایی حل مسائل بهصورت جمعی در آن نهادینه شده است. هر صفحه کتاب، پلی است برای گفتوگو، و هر کتابخانه، نماد عینی یک «سرمایه ملّی» است که تولید آن، نه با پول، که با عزمی ملّی و برنامهریزی فرهنگی میسر میشود.
2. کتاب؛ نقشه راه تحقق برنامه هفتم پیشرفت
بر همین اساس، کتاب و کتابخوانی؛ نقشهی راهی برای تحقق برنامه هفتم پیشرفت در راستای سیاستهای کلی نظام است. قانون برنامه هفتم پیشرفت، سندی است که چشمانداز پیشرفت ایران فردا را ترسیم میکند. نگاهی عمیق به محورهای کلانی چون؛«اعتلای فرهنگ عمومی»، «تحکیم سبک زندگی»، «توسعه اقتصادی دانشبنیان»، «ارتقای سرمایه انسانی»، «تحکیم پیوند دانشگاه و صنعت» و «تقویت هویت ملّی و اخلاق اجتماعی» و غیره گواه این مدعاست که هیچ یک از این آرمانها، بدون توجه به مولفه «کتاب و مطالعه» قابل دستیابی نیستند. چراکه، اقتصاد دانشبنیان برپایه ایده، نوآوری و فناوری استوار است. این ایدهها در خلأ متولد نمیشوند. آنها حاصل مطالعه، نقد آثار پیشین و ایستادن بر شانه و قلههای علم و اندیشه هستند. جامعهای که مطالعه نکند، تنها مصرفکننده دانش و فناوری دیگران خواهد بود، نه تولیدکننده آن. همچنان که کیفیّت نیروی انسانی، تعیینکننده اصلی توسعه است. مطالعه، مهارتهای تحلیلی، نقادی، حل مسئله و تفکر خلاق را تقویت میکند. یک مهندس، یک پزشک، یک مدیر و یک صنعتگر کتابخوان، بسیار کارآمدتر و اثربخشتر از همتای غیرکتابخوان خود عمل میکند. این مهم نیز در هویت ملّی و اخلاق اجتماعی بسیار اثرگذار هست. کتاب، حافظ حافظه تاریخی و انتقالدهنده ارزشهای فرهنگی یک تمدن است. تقویت هویت ایرانی- اسلامی و ترویج اخلاقیاتی مانند صداقت، مسئولیتپذیری و احترام به قانون، از طریق داستانها، تاریخ، متون ادبی و فلسفی ممکن میشود. کتاب، جامعه را از «فراموشی تاریخی» مصون میدارد. همچنان که اعتلای فرهنگ عمومی بر پایهی خرد جمعی، اخلاق مشترک و فهم عمیق از هویت استوار است. این مفاهیم در خلأ و بیزمینه شکل نمیگیرند. آنها حاصل شنیدن صداهای گوناگون، گفتوگوی سازنده و انس مستمر با میراث مکتوب ادبی، فلسفی و تاریخی یک تمدن هستند. جامعهای که کتاب نخواند، فاقد زبان مشترک برای فهم گذشته و چارچوبی استوار برای ساختن آیندهای مشترک خواهد بود و بهجای پویایی و تعالی، در سطحی از ابتذال فرهنگی و روزمرگی درجا خواهد زد. بر همین پایه، سبک زندگی اصیل و پایدار، بر پایهی انتخابهای آگاهانه، ارزشهای والا و الگوهای رفتاری سازنده استوار است. این انتخابها و الگوها به صورت تصادفی و از روی مدهای زودگذر پدیدار نمیشوند. آنها جملگی ریشه در بینش عمیق، خودشناسی و الهام گرفتن از زندگینامهها، متون اخلاقی و داستانهای انسانساز و اساطیر دارند. فرد و جامعهای که مطالعه نکند، در چرخهی تقلید کورکورانه، مصرفگرایی بیهدف و سردرگمی هویتی گرفتار میماند و بهجای خلق سبکی از زندگی بر مبنای خرد و پایههای ارزشی و هویتی، تنها مصرفکنندهی منفعل الگوهای وارداتی و سطحی خواهد بود.
3. کتاب در کانون اقتصاد فرهنگ؛ از حاشیه به متن
برای دههها، کتاب عمدتاً در حاشیه سیاستهای اقتصادی دیده میشد. اما امروز، «اقتصاد فرهنگ» بهعنوان یکی از پویاترین و کمریسکترین بخشهای اقتصاد جهانی شناخته میشود و کتاب، سهم بهسزایی در این عرصه دارد. زنجیره ارزش کتاب-از نویسنده و مترجم گرفته تا ناشر، توزیعکننده، کتابفروش، طراح جلد و حتی صنایع کاغذ و چاپ-یک «خوشه اقتصادی» بزرگ و اشتغالزا است. حمایت از این صنعت، تنها یک هزینه فرهنگی نیست، بلکه یک «سرمایهگذاری اقتصادی» است. توسعه صادرات کتاب (هم به صورت فیزیکی و هم دیجیتال)، نه تنها ارزآوری دارد، بلکه ابزاری قدرتمند برای قدرت نرم جمهوری اسلامی در دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی است و معرفی ظرفیتهای علمی و فرهنگی ایران به جهانیان است. تقویت این بخش، نیازمند سیاستهایی چون:
تسهیل مالیاتی برای ناشران و کتابفروشان
حمایت از حضور در نمایشگاههای بینالمللی کتاب داخلی و خارجی
سرمایهگذاری در حوزه «کتاب دیجیتال» و فناوریهای نوین نشر
ترویج فرهنگ «هدیه کتاب»
جمعبندی و سخن پایانی: عزم ملّی برای جهش مطالعه
سی و سومین هفته کتاب، تنها یک مناسبت نمادین نیست؛ فرصتی است برای ارزیابی عملکرد و تنظیم مجدد مسیر. کتاب، کالایی لوکس برای قشری خاص نیست، بلکه «سوخت» توسعه همهجانبه و «مسیر» تحقق آرمانهای برنامه هفتم است. برای حرکت رو به جلو، نیازمند «عزم ملّی» هستیم؛ عزمی که در آن:
- «نهادهای حاکمیتی» با درک جایگاه راهبردی کتاب، با سیاستگذاری دقیق، بودجهریزی و قانونگذاری صحیح به منظور تسهیل فرآیند «ایده تولید تا مصرف سرانه مطالعه»
- «ناشران و اهالی قلم» با کیفیتبخشی به محتوا و تولید آثار فاخر، پاسخگوی ذائقه فرهیختگی جامعه باشند.
- «رسانهها» سخنگاهی برای ترویج مطالعه و معرفی کتابهای ارزشمند شوند.
- در نهایت، «نهاد خانواده» با اختصاص سبد خرید فرهنگی و ایجاد «کتابخانههای شخصی»، سرمایهای ماندگار برای آینده فرزندان خود فراهم آورند.
بیاییم این هفته را نه به یک هفته، که به نقطه آغازی برای نهادینه کردن فرهنگ «کتاب و کتابخوانی» در ایران تبدیل کنیم. آیندهای که در نقشه راه برنامه هفتم ترسیم شده، با مرکب مطالعه و بر کاغذ دانایی نوشته خواهد شد.