در برنامه «حضور» مطرح شد؛

سید محمد صدر:احمدآقا به رهبر انقلاب گفت، «با انتخاب شما دنیا عقب افتاد»/ باید به مبارزه با اسرائیل ادامه دهیم، اما اول باید ایران قوی باشد/ اجرای CFT و پالرمو ربطی به تضعیف مقاومت ندارد


کد خبر: 5950
سید محمد صدر: ما باید حتماً تا آخر به مبارزه با اسرائیل ادامه دهیم، اما اول ایران، بعد فلسطین. عکس این درست نیست. این نکته‌ای بود که من به آقای پزشکیان هم گفتم. به آقای پزشکیان گفتم که روزی که اسرائیل حمله کرد و جنوب لبنان را اشغال کرد، برخی از افراد در سپاه گفتند که باید برویم لبنان و با اسرائیل بجنگیم. اما امام(ره) فهمید و گفت: شما چهار استان‌تان در اشغال عراق است، بلند شوید بروید با اسرائیل بجنگید؟ راه قدس از کربلا می‌گذرد.

سید محمد صدر: احمدآقا به رهبر انقلاب گفت، «با انتخاب شما دنیا عقب افتاد»/ باید به مبارزه با اسرائیل ادامه دهیم، اما اول باید ایران قوی باشد/ اجرای CFT و پالرمو ربطی به تضعیف مقاومت ندارد
 

پایگاه خبری جماران: سید محمد صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در دومین قسمت از گفت و گو با برنامه «حضور» خاطراتی را از مرحوم حاج سید احمد خمینی، شهید سید حسن نصرالله، شهید سلیمانی و... بیان کرد.

جمله معنادار سیداحمدآقا خطاب به رهبر انقلاب؛ «با انتخاب شما دنیا عقب افتاد»

به گزارش جماران، سیدمحمد صدر در گفت و گو با حضور با اشاره به شخصیت خاص مرحوم سیداحمدآقا خمینی فرزند امام خمینی (ره) با بیان اینکه من سابقه دوستی طولانی با حاج احمد آقا داشتم و او را خوب می‌شناسم اظهار داشت: در همین حسینیه جماران، در یکی از اتاق‌ها نشسته بودیم؛ من، حاج احمد آقا و تعدادی از بزرگان دیگر اینجا نشسته بودیم. قضیه رهبری تصویب شده بود و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به اینجا و به دیدن سید احمد آقا آمدند. در این دیدار، حاج احمد آقا خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای گفت: «آقا، با انتخاب شما دنیا عقب افتاد».

 
 

وی توضیح داد: منظور مرحوم احمدآقا این بود که انتخاب شما باعث عقب افتادن کسانی شد که می‌خواستند جمهوری اسلامی را به هم بریزند. این جمله در آن مقطع زمانی بسیار مهم و معنادار بود و بعدها هم حاج احمد آقا انصافاً تا آخرین لحظات عمرشان، از رهبری انقلاب حمایت کردند.

سیداحمد هم مرید امام بود و هم مثل یک بچه از امام می‌ترسید

صدر درخصوص اینکه چرا امام خمینی (ره) می‌فرمود «هرچه احمد می‌گوید، حرف من است»، بیان داشت: چون در برخی موارد، جناحی که برخی از کارهای امام را قبول نداشتند، به‌جای مخالفت مستقیم با امام، می‌گفتند این تصمیمات کار حاج احمد آقاست. در حالی که احمد آقا عاشق امام بود، مرید امام بود، و از همه مهم‌تر، چون امام را خوب می‌شناخت، به معنای واقعی کلمه، مثل یک بچه از امام می‌ترسید! البته این ترس به این معنا نبود که از امام وحشت داشته باشد.

وی اضافه کرد: چون می‌دانست اگر کوچک‌ترین قدمی خلاف نظر امام بردارد یا چیزی بگوید که امام تأیید نکند، امام در این موارد شوخی ندارد و حتی اگر آن فرد فرزندش باشد، باز هم او را تنبیه می‌کرد. این بُعد شخصیتی حاج احمد آقا را شاید کمتر کسی بداند.

برادرزاده امام موسی صدر با بیان اینکه به دلیل ارتباط نزدیک با احمدآقا، خاطرات زیاد و شوخی‌های زیادی هم با هم داشتیم، گفت: حاج احمد آقا در قم فوتبال بازی می‌کرد. حدود سال 43 یا 44 یادم هست یک‌بار در زمین‌های قروی قم، مسابقه‌ای برگزار شد که یک تیم از شهر دیگری آمده بود. حاج احمد آقا در تیم قم بود، اما وقتی نوبت به معرفی بازیکنان رسید، احمدآقا از زمین رفت بیرون و از بلندگو اسمش را اعلام نکردند. علتش همان فضای سیاسی آن دوران و حساسیت‌هایی بود که نسبت به نام امام وجود داشت. برای همین، هنگام معرفی کنار رفت، اما در بازی شرکت کرد.

 

منش حاج احمد خَلقی بود

وی تأکید کرد: حاج احمد آقا علاوه بر شوخ‌طبعی، بسیار خَلقی بودند. یعنی افتاده حال. با اینکه پسر امام بود ولی رفتاری متواضعانه و مردمی داشت. این هم از آن نکاتی است که هم حسن آقا، هم یاسر و هم علی باید حتماً به آن توجه کنند؛ باید با مردم خَلقی باشید. خود امام هم که این ویژگی را داشتند.

 

سید احمد گاهی لباس سربازی می‌پوشید و در خیابان‌ها قدم می‌زد

صدر با بیان اینکه احمد آقا خیلی متواضع، افتاده و ساده‌زیست و کاملاً بی‌ریا بود، ادامه داد: متأسفانه الان فساد و بخوربخوری در میان برخی آقایان هست، ولی احمد آقا واقعا مثل یک طلبه معمولی در قم زندگی می‌کرد؛ در برخوردهایش هم مثل خیلی‌ها نبود. شاید هیچ‌کس احمد آقا را با لباس سربازی ندیده باشد، اما او گاهی لباس سربازی می‌پوشید و با پیراهن و شلوار نظامی در خیابان و جاهای مختلف راه می‌رفت. خودم چند بار دیده بودمش. آن‌قدر معمولی لباس می‌پوشید که بعضی‌ها فکر می‌کردند سربازی است که از پادگان آمده. خیلی آدم خاصی بود.

 

شوخی احمدآقا با آخوندها

 

وی به یکی از شوخ‌طبعی‌های مرحوم سیداحمدآقا اشاره کرد و بیان داشت: یک بار، قبل از انقلاب، در قم بودیم و همین‌طور شوخی می‌کردیم. بحث این بود که آخوندها حتماً بعد از ظهر می‌خوابند! بعد گفت: راستش را بخواهی، خیلی از آخوندها تنبل‌اند! بعد ادامه داد: محمدآقا! من نمی‌دانم آدم آخوند می‌شود، تنبل می‌شود، یا آدم‌های تنبل آخوند می‌شوند؟!

صدر افزود: یک بار، من که در وزارت کشور بودم، ساعت ۱۰ شب زنگ زد. کاری داشت که صحبت کردیم. بعد که صحبت تمام شد، گفت: محمد آقا، شما کجایی؟ گفتم: دفتر هستم. گفت: ساعت ۱۰ شب در دفتری؟! خیلی عوامی. بابا، آدم تا ۱۰ شب چکار می‌کنه؟ پاشو برو پیش زن و بچه‌ات، این عوام‌بازی‌ها را هم بگذار کنار!

 

روایت صدر از ازدواج حسینیه ارشادی و مهریه 600 تومانی همسرش

وی با اشاره به ماجرای ازدواجش اظهار داشت: همسرم از یک خانواده معمولی و کاملاً خَلقی هستند. ازدواج ما یک جور ازدواج حسینیه ارشادی بود؛ چون در همان دوران سال ۵۶ و سخنرانی‌های دکتر شریعتی، به حسینیه ارشاد می‌رفتیم. بعد هم که دکتر شریعتی رفت و آن اتفاقات افتاد، ساواک حسینیه ارشاد را بست. خود حسینیه تعطیل شد، اما پشت حسینیه چند تا دفتر بود که آقای رضا اصفهانی آنجا را اداره می‌کرد.

این مبارز دوران انقلاب ادامه داد: ایشان یک روحانی بود که لباس روحانی نمی‌پوشید، خیلی هم خَلقی بود. ما بعد از کلاس‌های دکتر شریعتی، در دوره‌های ایشان شرکت می‌کردیم. ایشان فلسفه و اقتصاد را برای ما تدریس می‌کردند. در واقع، درس‌هایی درباره فلسفه مقایسه‌ای و اقتصاد مقایسه‌ای داشتیم که مقصود از مقایسه، تحلیل فلسفه و اقتصاد در اسلام و مارکسیسم بود. در این دوره‌ها، قرار شد که ما ازدواج کنیم. دکتر اصفهانی هم شاگردان پسر داشت و هم شاگردان دختر و ما از طریق او با یکدیگر آشنا شدیم و ازدواج کردیم.

وی گفت: در زمان عقد، چون خانم ما انقلابی بود، در لحظه‌ای که پدرم داشت عقد را جاری می‌کرد، پرسید که مهریه چقدر است؟، خانم من گفت که مهریه یک دوره تفسیر المیزان باشد. پدرم گفتند باشد اشکالی ندارد ولی باید قیمت بگذارید. یک دوره تفسیر المیزان قیمتش چقدر است؟ نگاه کردند ۶۰۰ تومان است. ۶۰۰ تا تک‌تومانی، نه 600 هزار تومان، به این ترتیب مهریه ازدواج من با خانمم ۶۰۰ تومان شد.

 

مادرم تمام امور فامیل صدر را مدیریت می‌کرد و امام موسی صدر روی او حساب ویژه‌ای داشت

برادرزاده امام موسی صدر با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی مرحوم مادرش بیان داشت: مادرم سواد مکتبی و مدرسه‌ای نداشت، اما قرآن و مفاتیح را می‌توانست بخواند و بسیار سیاسی بود. ایشان تمام امور فامیل صدر را مدیریت می‌کرد. جالب اینکه امام موسی صدر که عموی من بود، در واقع به مادرم لقب «خاله قزی» می‌داد. امام موسی صدر که شما می‌شناسید چه شخصیتی است، روی مادرم حساب ویژه‌ای داشت.

 

توصیه جالب مادر سیدمحمد صدر درباره تعیین مهریه دختران

وی افزود: من در جریان ازدواج دختر اولم، قصد داشتم همان روالی که خودمان در مهریه و تصمیمات انجام دادیم را ادامه دهیم. اما مادرم به من گفت که دیگر این کار را نکن، آن دوره گذشته. گفت بالاخره دختر باید یک پشتوانه‌ای داشته باشد. دختر اولم زهرا که الان پزشک و متخصص کودکان است. گفتم مادر چه کنیم؟ مادرم گفت: شما بگو که هر وقت خانه‌دار شدند، شوهر حتما دو دانگ از خانه را به نام ایشان کند. ما هم همین کار را کردیم. حالا چرا من این کار را کردم؟ چون با اینکه چهل پنجاه سال در سیاست بودم، ولی می‌دیدم این مادری که سواد نداشت، بعضی وقت‌ها در مسائل اجتماعی توصیه‌هایی می‌کرد که برایم مفید بود.

سیدیاسر خیلی اهل عبادت است

صدر که دومین دخترش، همسر سیدیاسر خمینی نوه امام خمینی (ره) است، درخصوص دامادش گفت: سیدیاسر خیلی اهل عبادت هستند که کمتر کسی از این موضوع مطلع است، چون ظاهرشان اصلاً نشان نمی‌دهد. از آن دست افرادی هستند که معمولاً وقتی رانندگی می‌کنند، در حین رانندگی یا دعا می‌خوانند یا نماز می‌خوانند یا کارهای مشابه.

 

توصیه صدر به احمدآقا که نپذیرفت

وی با اشاره به توصیه‌ای به سیداحمدآقا اظهار داشت: احمد آقا به من گفت که می‌خواهد هر سه فرزندش روحانی شوند و من توصیه‌ای به احمد آقا کردم که او نپذیرفت. من به ایشان گفتم که اگر می‌خواهید این‌ها در آینده موفق‌تر باشند، باید همه‌شان دانشگاه بروند، دانشگاه را ببینند. گفتم روحانی آینده باید مثل شهید بهشتی باشد، یعنی در قم مجتهد شوند و دانشگاه را هم بخوانند. احمد آقا این حرف من را خیلی نپسندید و این کار را انجام نداد. اما الحمدالله، این‌ها بدون اینکه درس کلاسیک دانشگاهی بخوانند، هر سه‌نفر در مسائل سیاسی، اجتماعی و انقلابی وارد شده‌اند و ان‌شاءالله موفق خواهند شد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به ارتباط نزدیکش با شهید سیدحسن نصرالله نیز گفت: ما خیلی رفیق بودیم. جدای از موقعیت من در اینجا و موقعیت او در لبنان، واقعاً مثل دو رفیق صمیمی بودیم. آدم بسیار دوست‌داشتنی بود. آشنایی ما در ابتدا به‌خاطر کار بود. من که مسئول کشورهای عربی بودم، طبیعی است که لبنان، فلسطین و... جزء موارد کاری من بودند. ایشان هم که آنجا فعالیت داشت.

 

رفقای محل به من می‌گفتند عمویت شبیه آلن دلون است

صدر افزود: سیدحسن می‌گفت که من زمان امام موسی صدر، خیلی جوان بودم و خیلی ایشان را دوست داشتم و در واقع نوعی رابطه مرید و مرادی بود. امام موسی صدر هم، غیر از استعدادهای فوق‌العاده‌ای که داشت، خیلی زیبا بود. من یادم می‌آید سال ۵۰ که ایشان به ایران آمد، رفقای محل شوخی می‌کردند و می‌گفتند عموی تو شبیه آلن دلون است. آلن دلون آن زمان زیباترین هنرپیشه سینمای فرانسه بود. ایشان هم با قد بلند و جذابیت خاصی که داشت، واقعاً توجهات را جلب می‌کرد.

 

احترام خاص امیرعبدالله ولیعهد عربستان برای امام موسی صدر

برادرزاده امام موسی صدر با اشاره به موقعیت خاص ایشان در جهان عرب بیان داشت: در دوران آقای خاتمی، کنفرانس اسلامی در تهران برگزار شد. آن زمان امیر عبدالله ولیعهد عربستان به ایران آمد و در یک ملاقات با آقای خاتمی، وزیر خارجه وقت، در حالی که چند نفر از وزرا و مقامات معرفی می‌شدند، آقای خاتمی گفت: ضمناً آقای صدر غیر از اینکه معاون وزیر خارجه است، برادرزاده امام موسی صدر هم هست. به محض اینکه این را گفت، امیر عبدالله از جایش بلند شد و من را بغل کرد. یعنی موقعیت امام موسی صدر در جهان عرب و حتی در ایران بسیار برجسته بود. ایشان به لیبی دعوت شده بود اما قذافی دست به آن جنایت زد.

 

بیایید سیاست‌های دوران آقای خاتمی را در سیاست خارجی، داخلی و اقتصادی اجرا کنید

صدر درخصوص شرط موفقیت ایران در حمایت از جریان مقاومت اظهار داشت: همه کارشناسان بدون استثنا معتقدند که مشکلات اقتصادی دارد ممکلت را از بین می‌برد. ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می‌کنند و باید بدانیم که راه حل مشکلات اقتصادی فقط اقتصادی نیست و باید از بعد سیاست خارجی آن را حل کرد و سیاست خارجی به کمک مشکلات اقتصادی بیاید. خبرنگار از من پرسید که چکار باید کرد؟ گفتم یک موقع هست که ما فقط شعار می‌دهیم، که آقا این کار را بکنید، آن کار را بکنید، ولی یک موقع هم هست که عمل می‌کنیم. شما بیایید سیاست‌های دوران آقای خاتمی را در سیاست خارجی، داخلی و اقتصادی اجرا کنید.

 

بهترین دوران سیاست خارجی جمهوری اسلامی دوران آقای خاتمی بود

وی خاطرنشان کرد: آقای خاتمی هیچ‌وقت شعار اقتصادی نداد و اقتصاد هم بلد نبود، اما سیاست خارجی‌اش موفق بود و اقتصاد را هم در اختیار کارشناس‌های درجه یک گذاشت. در اینکه بهترین دوران سیاست خارجی جمهوری اسلامی دوران آقای خاتمی بود و سیاست داخلی هم موفق بود، هیچ‌کس شکی ندارد. الان هم کارشناسان اقتصادی می‌گویند که دوران اقتصادی آقای خاتمی از نظر درصد فساد، قیمت ارز، بیکاری و دیگر شاخص‌ها بهترین دوران جمهوری اسلامی بوده است. اگر می‌خواهیم این روند را دنبال کنیم، باید از تجربه‌های آن دوران بهره بگیریم.

 

در دوران خاتمی، هم با دنیا رابطه خوبی داشتیم و هم از جبهه مقاومت حمایت می‌کردیم

صدر افزود: در آن دوران، با اروپا بهترین روابط را داشتیم، با چین و روسیه و کشورهای عربی هم ارتباطات خوبی داشتیم، اما در عین حال از جنبش فلسطین، حزب‌الله لبنان و مقاومت حمایت می‌کردیم. من خودم مسئول این امر بودم و می‌دانم چقدر کمک به این گروه‌ها کردیم. این که ما به مقاومت کمک کردیم، تضادی با گسترش روابط سیاست خارجی نداشت. برخی فکر می‌کنند که حمایت از مقاومت به معنای قطع ارتباط با دیگر کشورهاست، اما اینطور نیست. ما همزمان هم روابط خوبی با دنیا داشتیم و هم از مقاومت حمایت کردیم.

 

ما باید حتماً تا آخر به مبارزه با اسرائیل ادامه دهیم، اما اول باید ایران قوی باشد

وی با طرح این سوال که آیا باید از حمایت از مقاومت دست برداریم؟ گفت: ما باید حتماً تا آخر به مبارزه با اسرائیل ادامه دهیم، اما اول ایران، بعد فلسطین. عکس این درست نیست. این نکته‌ای بود که من به آقای پزشکیان هم گفتم. به آقای پزشکیان گفتم که روزی که اسرائیل حمله کرد و جنوب لبنان را اشغال کرد، برخی از افراد در سپاه گفتند که باید برویم لبنان و با اسرائیل بجنگیم. اما امام(ره) فهمید و گفت: شما چهار استان‌تان در اشغال عراق است، بلند شوید بروید با اسرائیل بجنگید؟ راه قدس از کربلا می‌گذرد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان داشت: امام نشان داد که اول باید ایران قوی باشد. باید ایران قوی و مقتدر وجود داشته باشد تا بتوانیم از فلسطین دفاع کنیم و حزب‌الله لبنان را تقویت کنیم. اگر خودمان ضعیف بشویم، نمی‌توانیم به اهداف‌مان برسیم. بنابراین باید به سیاست خارجی و اقتصاد توجه ویژه‌ای داشته باشیم.

 

منظور امام از صدور انقلاب به دنیا چه بود؟

وی تصریح کرد: یکی از جاهایی که امام بیانش را اصلاح کرد، بحث صدور انقلاب بود. امام ابتدا گفته بود که ما انقلاب‌مان را به همه دنیا صادر می‌کنیم، دشمن‌های خارجی گفتند که اینها می‌خواهند در امور دنیا دخالت کنند. امام بعدا گفت نه؛ صدور انقلاب به معنای فرستادن ارتش یا دخالت در دیگر کشورها نیست. بلکه به معنای معرفی این تفکر به مردم دنیاست. مردم هر کجا بخواهند، این تفکر را دنبال می‌کنند.

 

ادعای توافق آقای خاتمی با دولت بوش بر سر خلع سلاح حزب‌الله دروغ محض است

صدر درخصوص ادعای مستند «مهمانان هتل کوبورگ» مبنی بر اینکه در زمان دولت آقای خاتمی با مکاتباتی که با دولت بوش پسر داشتند، توافق کرده بودند که ما با آمریکا ارتباط برقرار می‌کنیم به شرطی که آمریکا از شعار تغییر رژیم در ایران دست بردارد و ما هم خلع سلاح حزب‌الله و دو دولتی شدن فلسطین را پیگیری کنیم، آن را دروغ محض خواند و گفت: من در ملاقات آقای خاتمی با خالد مشعل بودم. خود آقای خاتمی در ملاقات با خالد مشعل، دبیرکل حماس، به او گفت که شما دنبال یک طرح اساسی برای فلسطین باشید و ببینید که چه می‌خواهید و آن را برای ما بیاورید و اصلاً بحث دو دولت و این‌ها مطرح نبود. از همان قضیه، بحث رفراندوم در فلسطین و همه‌پرسی از مردم فلسطین مطرح شد.

 

درخواست جالب رهبری از سیدحسن، باعث شد فارسی حرف زدن او از همه بچه‌های حزب‌الله بهتر باشد

وی در بخش دیگری از سخنان خود به خاطره‌ای از دیدار شهید سیدحسن نصرالله با رهبر انقلاب اشاره کرد و بیان داشت: سیدحسن تقریبا سالی چند بار به ایران می‌آمد اما فقط یک موردش خبری می‌شد و ملاقات‌ها پخش می‌شد. در موارد دیگر خبری نمی‌شد. در یکی از ملاقات‌های ایشان با رهبری، آقا به ایشان گفتند که از این به بعد دوست دارم که شما به زبان فارسی حرف بزنید و من به زبان عربی. این درخواست آقا باعث شد که سیدحسن فارسی‌اش خیلی خوب پیش برود و در نهایت کاملاً فارسی صحبت می‌کرد، بدون هیچ نقصی.

صدر اضافه کرد: ایشان مدتی در قم طلبه بود اما در کل، از همه بچه‌های حزب‌الله، سید حسن بهتر فارسی حرف می‌زد. به نظر می‌رسید علاقه خاصی به امام، ایران و رهبری داشت که این توصیه را عملی کرد و فارسی را خوب یاد گرفت.

 

شهادت سیدحسن برایم قابل تصور بودT اما نفوذ اسرائیل در حزب‌الله نه

وی درخصوص اینکه آیا تصور می‌کرد اسرائیل سیدحسن را ترور کند، گفت: تصور می‌کردم که اسرائیل قطعاً دنبال این است که سید حسن را بزند. اما اشتباه من این بود که فکر می‌کردم حزب‌الله از نظر اطلاعاتی و امنیتی آنقدر قوی هستند که اسرائیل نمی‌تواند نفوذ کند و جایگاه اینها را پیدا کند که متاسفانه نفوذ کرد و سید حسن را زد.

 

خاطره صدر از لطافت روح مردی که نابودکننده داعش بود

برادرزاده امام موسی صدر با اشاره به آخرین دیدارش با شهید سلیمانی بیان داشت: آخرین بار دو ماه قبل از شهادتش او را در دفتر مطالعات وزارت خارجه دیدم. با دکتر ظریف ملاقات داشت. من داشتم وارد شدم و او داشت می‌رفت. وقتی من را دید، پیاده شد و من را بغل کرد و بوسید. حاج قاسم، که در میدان جنگ با داعش و تروریست‌ها بود، در عین حال خیلی لطیف بود. به من گفت: فلانی، این آقا یاسر شما چرا ریش‌هایش سفید شده؟ این سنش سنی نیست که ریش‌هایش اینطور سفید شود. این جمله‌ای بود که حاج قاسم نابود‌کننده داعش و تروریست‌ها با آن لطافت بیان کرد.

 

حاج قاسم معتقد بود که او را در ایران می‌زنند نه در کشورهای عربی

وی با اشاره به تصورش درباره نحوه شهادت حاج قاسم، اظهار داشت: این را که می‌گویم مطمئن نیستم، اما می‌گویند حاج قاسم معتقد بود که اگر اسرائیل یا آمریکا بخواهند او را بزنند، در ایران می‌زنند نه در کشورهای عربی. برای اینکه برای آن کشورها هزینه ایجاد می‌کند. این را خودم از حاج قاسم نشنیده‌ام. اما به نظر می‌رسید که حاج قاسم اینطور فکر می‌کرد که روزی اگر بخواهند او را بزنند، در ایران خواهند زد. متأسفانه، حالا که می‌بینیم، اسرائیل هر کسی را که بخواهد ترور می‌کند.

 

ماجرای دعوای سیدمحمد صدر با شهید سلیمانی و رفتار بزرگوارانه سردار دل‌ها

صدر با اشاره به ماجرای دعوایش با شهید سلیمانی گفت: ما هفت هشت سال با هم کار کردیم و هیچ‌وقت اختلافی نداشتیم، به غیر از یک جلسه که با هم دعوا کردیم. در یک جلسه شورای عالی امنیت ملی که آقای روحانی دبیر بود و آقای ربیعی هم آنجا بود، بحثی در مورد سیاست خارجی شد و من شروع به صحبت کردم. یک دفعه حاج قاسم گفت که این ربطی به وزارت خارجه ندارد. گفتم یعنی چه که به وزارت خارجه ربطی ندارد؟ ایشان توضیحاتی داد و من عصبانی شدم و گفتم شماها اصلاً چه کاره‌اید و برای چه آمده‌اید؟ و جلسه را به عنوان اعتراض ترک کردم و به آقای روحانی گفتم که تا حاج قاسم از این حرفی که زده معذرت‌خواهی نکند، من دیگر در جلسات شورای عالی امنیت ملی شرکت نخواهم کرد.

وی ادامه داد: وقتی داشتم می‌رفتم، عباد بلند شد و من را بغل کرد که نرو؛ گفتم نه، من می‌روم. این را در حالی گفتم که می‌دانستم چنین چیزی امکان‌پذیر نیست و بالاخره سپاه قدس است. دو جلسه را هم نرفتم. یک روز در دفتر نشسته بودم که منشی آمد و گفت حاج قاسم پشت در است. خیلی تعجب کردم. حاج قاسم وارد شد، من را بغل کرد و ماچ کرد و گفت: بله، من اشتباه کردم آنجا آن حرف را زدم. ببخشید.

 
 

شاگرد مکتب امام بودن واقعا به وضوح در او بود

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: این از بزرگواری حاج قاسم بود. نشان می‌دهد که همان رزمنده‌ای که در میدان‌های جنگ با دشمنان اسلام می‌جنگید، می‌تواند نفسش را کنترل کند. این صداقت و شجاعتی است که از امام آموخته بود و شاگرد مکتب امام بودن واقعا به وضوح در او بود. شجاعت این است. شجاعت در میدان جنگ یک چیز است، اما سوار شدن بر نفس و پذیرش اشتباه، از آن مهم‌تر است و حاج قاسم این ویژگی را داشت. علت اینکه نام حاج قاسم همیشه ماندگار خواهد ماند و یا مانند او را نداریم یا کم داریم، به دلیل همین ویژگی‌هاست.

وی در واکنش به برخی اداعاها که بعد از شهادت حاج قاسم و اتفاقاتی که در فلسطین و لبنان افتاد و آمدن ترامپ. خیلی‌ها می‌گویند که جمهوری اسلامی ضعیف شده یا بازوانش را از دست داده، اذعان کرد: فوتبالیست‌ها می‌گویند آدم وقتی وارد میدان می‌شود، یا گل می‌زند و یا گل می‌خورد. همیشه که نمی‌شود فقط گل زد؛ بعضی وقت‌ها گل می‌خورد. این واقعیت است.

 

اسرائیل، فلسطین را چگونه اشغال کرد

صدر در ادامه به روند شکل‌گیری مقاومت فلسطین و حمایت‌های جهانی از جنبش مقاومت مردم فلسطین اشاره کرد و بیان داشت: قضیه فلسطین از سال ۱۹۴۸ شروع شده است. آن موقع که انقلاب اسلامی نبود. یک مشت گردن کلفت کپیتالیست صهیونیست‌ در انگلیس و آمریکا تصمیم می‌گیرند برای اینکه از شر یهودی‌ها در انگلیس خلاص شوند، یک منطقه جدید را به زور بگیرند و درست کنند. ابتدا اوگاندا را در آفریقا انتخاب می‌کنند، اما تصمیم‌شان عوض می‌شود و با نیرو وارد فلسطین می‌شوند و جنایت‌هایی می‌کنند تقریباً شبیه همین جنایت‌هایی که اسرائیل اخیراً در غزه انجام داده است.

وی توضیح داد: مثلاً دو روستا به نام‌های کپرقاسم و یکی دیگر، اسرائیلی‌ها چطور عمل می‌کردند؟ می‌خواستند به زور سرزمین‌ها را بگیرند. به روستاهایی که جمعیت مثلاً ۵۰۰ نفر داشت، حمله می‌کردند. 450 نفر را می‌کشتند و ۵۰ نفر را فراری می‌دادند تا به فلسطینی‌های دیگر بگویند که فرار کنند، چون اگر فرار نکنند، همه را خواهند کشت. این روستاها، مانند دیر یاسین و کفر قاسم، روش‌های این‌چنینی را تجربه کردند. این روش‌ها هنوز هم ادامه دارد.

 

مقاومت در درون مردم فلسطین ادامه خواهد داشت

صدر تأکید کرد: از نظر یک انسان، نه لزوماً مسلمان یا حزب‌اللهی یا انقلابی، اگر کشوری اینطور تشکیل شده باشد و هنوز هم ادامه داشته باشد، مقاومت در برابر آن ایجاد می‌شود. چه جمهوری اسلامی حمایت کند چه نکند. مهم این است که مقاومت در درون خود مردم فلسطین ادامه خواهد داشت.

وی خاطرنشان کرد: اسرائیل با قطعنامه سازمان ملل تأسیس شده، اما تاکنون هیچ یک از قطعنامه‌های سازمان ملل را اجرا نکرده است و تمام این کشتارها و جنایت‌ها را انجام داده است. آیا چنین کشوری می‌تواند مشروعیت داشته باشد، چه از نظر انسانی و چه از نظر بین‌المللی؟ بنابراین، مقاومت ادامه خواهد داشت، چه جمهوری اسلامی قوی شود یا نشود. چرا که علی‌رغم تغییر و تحولات ایدئولوژیک در اندیشه مقاومت، ولی اصل مقاومت در برابر زورگویی و جنایتکاری اسرائیل باقی مانده است.

 

ترامپ یک تاجر است که در هر معامله‌ای دنبال سود حداکثری است

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درخصوص سیاست جمهوری اسلامی در مقابل پدیده ترامپ نیز اظهار داشت: اظهارات ترامپ در حال حاضر با دوره قبلی او متفاوت است. اما اینکه این تفاوت واقعی است یا فقط ظاهری، هنوز نمی‌توانیم نظر قطعی بدهیم. ترامپ از یک سو می‌گوید تنها مسئله‌اش با ایران، بحث سلاح هسته‌ای است اما یادداشت را هم امضا می‌کند. چون او یک تاجر است.

وی ادامه داد: او همیشه می‌گوید که برای حداکثر سود در هر معامله، ابتدا چیزهای بزرگ و مهم را مطرح کنید و بعد به تدریج در مورد جزئیات صحبت کنید. دیپلماسی هم دقیقاً همین‌طور است؛ او بارها تکرار کرده که ما دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم و می‌خواهیم وضعیت مردم ایران تغییر کند. باید به این نکات هم توجه کرد و همزمان به مسائل مختلف نیز اهمیت داد.

 
 

باید مواظب ترکیب ترامپ ـ نتانیاهو بود 

صدر خاطرنشان کرد: به دکتر پزشکیان هم گفتم که اولاً مواظب ترکیب ترامپ ـ نتانیاهو باشید، چون تجربه نشان می‌دهد که ترامپ حداقل تا الان نمی‌خواهد به ایران حمله نظامی کند، اما نتانیاهو به صورت جدی دنبال این است که به ایران حمله نظامی شود. او به تنهایی جرأت این کار را ندارد و می‌خواهد ترامپ را قانع کند که این اقدام را انجام دهد. بنابراین، اولین کاری که باید انجام دهیم این است که از این روند با تمام توان جلوگیری کنیم و نگذاریم این اتفاق بیفتد.

 

باید برجام را جدی دنبال کنیم
اشتباه دولت آقای رئیسی در عمل کردن به یک تحلیل غلط درباره برجام

وی افزود: مسئله دوم هم این است که باید برجام را جدی دنبال کنیم. مذاکرات را با کشورهای اروپایی شروع کنیم. اشتباهی که آخر دوره آقای رئیسی در مذاکرات کرد این بود که در آستانه رسیدن به یک نتیجه، به دلیل یک تحلیل غلط، نتیجه چند سال مذاکره را خراب کردند، این اشتباه نباید تکرار شود. باید ادامه بدهیم و مذاکره را تا جایی که ممکن است پیش ببریم. اگر به جایی رسیدیم که آمریکا وارد برجام شد، از طریق اروپا هم آمریکا را وارد کنیم و در مراحل بعدی با آنها صحبت کنیم.

 

کمترین خاصیت مذاکرات این بود که به قابل اعتماد نبودن آمریکایی‌ها پی بردیم

عضو مجمع تشخیص مصحلت نظام در پاسخ به این سوال که صحبت‌های مقام معظم رهبری درخصوص عدم مذاکره با ترامپ را چگونه تحلیل می‌کند، گفت: در سیاست خارجی بحث داریم که می‌گوید باید توجه کنیم که هر کسی که صحبت می‌کند، برای چه مخاطبی صحبت می‌کند. این کاملاً طبیعی است که وقتی آمریکا چنین اظهاراتی دارد، باید محکم به آن جواب داده شود. درست است که ما نزدیک به دو سال مذاکره کردیم تا به برجام رسیدیم، اما از کجا فهمیدیم که آمریکایی‌ها قابل اعتماد نیستند؟ این مسئله را از طریق مذاکره فهمیدیم.

وی با تأیید سیاستگذاری رهبر انقلاب درباب مذاکرات در مقطع کنونی، به خاطره‌ای از شهید رجایی اشاره کرد و بیان داشت: یک روز شهید رجایی به دیدار امام خمینی (ره) آمد و وقتی برگشت، گفت امام امروز گوش من را کشید. قضیه این بود که آقای رجایی رئیس‌جمهور شد و فرانسوا میتران رئیس‌جمهور فرانسه به تهران پیام تبریک فرستاد. اما آقای رجایی جوابی انقلابی و تند به او داد و امام از این جواب خوشش نیامده بود و به رجایی گفته بود که چرا چنین جوابی دادی؟

صدر ادامه داد: امام گفته بود رئیس‌جمهور یک کشور به رئیس‌جمهور دیگر تبریک می‌گوید، جواب تبریک هم باید تشکر باشد. رجایی گفته بود آقا شما خودتان در صحبت‌ها نگاه دیگری دارید... امام گفته بود من جایگاهم یک‌جور است و شما رئیس‌جمهور هستید. رئیس‌جمهور که نباید در جواب پیام تبریک اینجوری صحبت کند.

برادرزاده امام موسی صدر درخصوص رابطه‌اش با رهبر انقلاب نیز اظهار داشت: آشنایی ما به قبل از انقلاب بازمی‌گردد و ایشان هم به ما خیلی لطف دارند. ما رابطه بسیار خوبی داریم و نکته جالب این است که خیلی‌ها تعجب می‌کنند که چرا ایشان اینقدر مرا را دوست دارد و علاقه‌مند است.

 

آقا گفتند ما می‌خواهیم از قوم و خویش شما حمایت کنیم؛ چرا نمی‌گذارید؟

وی با اشاره به یک اختلاف نظر با شهید سلیمانی و رهبر انقلاب و واکنش شوخ طبعانه رهبری گفت: در دوران وزارت خارجه، من معاون عربی آفریقایی بودم. همیشه بر این باور بودم که در لبنان فقط نباید از حزب‌الله و شیعه حمایت کنیم، بلکه باید از کل لبنان، مسیحی‌ها، سنی‌ها، دُرزی‌ها، همه حمایت کنیم. این سیاست را پیاده کردیم و موفق هم بودیم. در مورد عراق هم در یک جلسه‌ای که همه مسئولان نظام حضور داشتند، حاج قاسم گفت باید مقتدا صدر را حمایت کنیم و آقا هم حمایت کردند اما من گفتم که مخالفم.

 

صدر افزود: با اینکه آقای صدر قوم و خویش ما هستند اما من نظرم این بود که ما باید از تمام نیروها و احزاب مختلف در عراق حمایت کنیم، نه فقط از مقتدا صدر. گفتم همان سیاستی که در لبنان پیاده کردیم، همان را باید در عراق هم پیاده کنیم. جلسه که تمام شد، خود آقا بلند شدند و آمدند طرف من و گفتند بابا ما می‌خواهیم از قوم و خویش شما حمایت کنیم؛ چرا نمی‌گذارید؟

 

اگر CFT و پالرمو تصویب نشود یعنی روابط اقتصادی جمهوری اسلامی بر مبنای قاچاق است

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درخصوص احتمال تصویب CFT و پالرمو در مجمع اظهار داشت: امیدوارم تصویب شود. البته یک کمیسیون مشترک از کمیسیون‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و قضائی جلساتی داشتند که خود آقای آملی لاریجانی مسئولیتش را برعهده گرفت و جلساتی داشتیم و خوشبختانه در این کمیسیون تصویب شد. امیدوارم در صحن مجمع هم تصویب شود.

وی توضیح داد: این لایحه می‌گوید که روابط اقتصادی دنیا باید به‌گونه‌ای باشد که قاچاقچیان بین‌المللی مواد مخدر، اسلحه، انسان و گروه‌های تروریستی و قاچاقچیان سایبری و کالاهای فرهنگی از روابط اقتصادی سوء استفاده نکنند. این لایحه به این هدف طراحی شده که مانع از سوء استفاده‌های این گروه‌ها شود. اگر این تصویب نشود، یعنی دولت جمهوری اسلامی ایران دولت قاچاقچی است و روابط اقتصادی‌اش در دنیا بر مبنای قاچاق است.

 

به عنوان متخصص مقاومت می‌گویم که اجرای این لوایح اصلاً ربطی به تضعیف مقاومت ندارد

صدر تأکید کرد: بنده به عنوان متخصص مقاومت می‌گویم که اجرای این لوایح اصلاً ربطی به تضعیف حمایت ایران از مقاومت ندارد؛ CFT در حقیقت مبارزه با تروریسم است و مخالفان آن می‌گویند که شما اگر این لایحه را بپذیرید، مثلاً حزب‌الله و حماس و گروه‌های دیگر را هم جزو تروریست‌ها قرار خواهید داد. در صورتی که اینطور نیست.

وی خاطرنشان کرد: سازمان ملل فقط سه سازمان را به عنوان سازمان‌های تروریستی معرفی کرده است: داعش، القاعده، و طالبان. و در ۲۰ مورد دیگر هم گفته که تعاریف تروریسم بر مبنای قوانین داخلی هر کشور است. یعنی بنده می‌گویم که چه کسی از نظر من تروریست است نه اینکه آمریکا بگوید فلانی تروریست است. من می‌گویم که بله آن‌هایی که سازمان ملل گفته تروریست‌اند و آنها نه.

 

به گزارش جماران، مشروح این برنامه در پی می آید:

 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. اینجا حسینیه جماران است و برنامه‌ «حضور». در این برنامه، به بررسی سیاست خارجی و دیدگاه‌های حضرت امام خمینی (ره) می‌پردازیم و اندیشه‌های ایشان درباره‌ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را واکاوی می‌کنیم. مهمان این برنامه شخصی است که از ۱۰-۱۱ سالگی امام را می‌شناخته. پدرش از دوستان نزدیک امام بوده، خود او از نوادگان صدر و برادرزاده‌ امام موسی صدر است و اکنون نیز از بستگان امام و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند. با ما همراه باشید تا بیشتر بشنوید و بدانید؛ هم از گذشته، هم از امروز، و ان‌شاءالله از آینده.

رنجبران: آقای دکتر، سلام! خیلی خوش آمدید.

صدر: من هم خدمت شما و تمام همکارانتان سلام عرض می‌کنم و برایتان آرزوی توفیق دارم.

 

 

رنجبران: فکر می‌کنید ارتباط فامیلی و نسبت نزدیکی که با حضرت امام داشتید، همچنین رفاقتی که با مرحوم سید احمد آقای خمینی (ره) داشتید، یک صحنه‌ای که همیشه در اذهان مانده، پس از انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله) به رهبری، آن خضوع، فروتنی و حمایت مرحوم حاج احمد آقا خمینی (ره) است. فکر می‌کنید این نقش چقدر در تثبیت رهبری و حرکت رهبری جدید کمک کرد؟

صدر: بله، بسیار کمک کرد. حالا من یک خاطره‌ای را برای شما بگویم. در همین حسینیه جماران، در یکی از اتاق‌ها نشسته بودیم؛ من، حاج احمد آقا و تعدادی از بزرگان دیگر اینجا نشسته بودیم. قضیه رهبری تصویب شده بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به اینجا و به دیدن سید احمد آقا آمدند. من هم در این دیدار حضور داشتم. در این دیدار، حاج احمد آقا جمله‌ای گفت که بسیار معنادار بود. او خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای گفت: «آقا، با انتخاب شما دنیا عقب افتاد.» منظورش از دنیا، تبلیغات و نقشه‌هایی بود که علیه جمهوری اسلامی طراحی شده بود. گفته بودم که ما نگران بودیم که پس از امام، تکلیف جمهوری اسلامی چه خواهد شد؛ اما ایشان گفت انتخاب شما باعث عقب افتادن کسانی شد که می‌خواستند جمهوری اسلامی را به هم بریزند». این جمله در آن مقطع زمانی بسیار مهم و معنادار بود و بعدها هم حاج احمد آقا انصافاً تا آخرین لحظات عمرشان، از رهبری انقلاب حمایت کردند.

 

رنجبران: شما ارتباط نزدیکی با مرحوم حاج احمد آقای خمینی داشتید. با توجه به اینکه ایام سالگرد ایشان نزدیک است، حاج احمدآقا به خصوص بعد از حاج آقامصطفی، چه در دوران قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، امین امام بودند و حتی امام فرمودند که هر چه احمد بگوید، حرف من است. ایشان انصافا در زمینه حمایت از رهبری هم تا آخرین لحظه کم نگذاشتند. حتی یک جمله‌ای آقای ثقفی در یکی از برنامه‌ها از ایشان نقل کردند که نشانه ولایتمداری خاص ایشان بود که گفته بودند «من حاضرم حتی سه پسرم را فدای رهبری انقلاب و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای کنم.» قدری از ویژگی‌های ایشان بگویید.

صدر: نکته‌ای که شما اشاره کردید اینکه چرا امام خمینی (ره) می‌فرمود: «هرچه احمد می‌گوید، حرف من است»، خب ما که در صداقت امام شکی نداریم، اما از خود امام که بگذریم، من سابقه دوستی طولانی با حاج احمد آقا داشتم، از قبل از انقلاب و زمانی که در قم بودیم و با هم اعلامیه می‌گرفتیم و کارهای انقلابی انجام می‌دادیم، این ارتباط، طولانی و عمیق است و من احمدآقا را خوب می‌شناسم. چرا امام چنین جمله‌ را درباره احمد آقا می‌فرمود؟ چون در برخی موارد، جناحی که برخی از کارهای امام را قبول نداشتند، به‌جای مخالفت مستقیم با امام، می‌گفتند این تصمیمات کار حاج احمد آقاست. در حالی که احمد آقا عاشق امام بود، مرید امام بود، و از همه مهم‌تر، چون امام را خوب می‌شناخت، به معنای واقعی کلمه، مثل یک بچه از امام می‌ترسید! البته این ترس به این معنا نبود که از امام وحشت داشته باشد، بلکه چون می‌دانست اگر کوچک‌ترین قدمی خلاف نظر امام بردارد یا چیزی بگوید که امام تأیید نکند، امام در این موارد شوخی نداشت. حتی اگر آن فرد فرزندش باشد، باز هم او را تنبیه می‌کرد. این بُعد شخصیتی حاج احمد آقا را شاید کمتر کسی بداند. به دلیل ارتباط نزدیکی که با ایشان داشتیم، خاطرات زیاد و شوخی‌های زیادی هم با هم داشتیم.

 

رنجبران: یکی از این خاطرات را بگویید. شما هم مثل ایشان فوتبالی بودید؟

صدر: من خودم ورزشی بودم، اما فوتبالیست نبودم. ما تا زمانی که قم بودیم، در دبیرستان پینگ‌پنگ و بسکتبال را شروع کردم. در دانشگاه هم عضو هر دو تیم دانشکده بودم. ولی شنا بلد نبودم چون در قم استخر نداشتیم، بعدها در تهران یاد گرفتم و الان هم می‌توانم تا دو کیلومتر شنا کنم. اما هیچ موقع فوتبالی نبودم. اما حاج احمد آقا از همان دوران در قم فوتبال بازی می‌کرد. یادم هست یک‌بار در زمین‌های قروی قم، مسابقه‌ای برگزار شد که یک تیم از شهر دیگری آمده بود. حاج احمد آقا در تیم قم بود، اما وقتی نوبت به معرفی بازیکنان رسید، احمدآقا از زمین رفت بیرون و از بلندگو اسمش را اعلام نکردند. علتش همان فضای سیاسی آن دوران و حساسیت‌هایی بود که نسبت به نام امام وجود داشت. برای همین، هنگام معرفی کنار رفت، اما در بازی شرکت کرد. شاید حدود سال 43 یا 44 بود.

 

 

رنجبران: پس شما از دهه چهل با هم رفاقت داشتید؟

صدر: بله. خب قوم و خویش شدیم و احمدآقا داماد عمه ما شدند.

 

رنجبران: یعنی خانم طباطبایی (همسر سیداحمدآقا) دختر عمه شما هستند.

صدر: بله. یکی دیگر از خاطراتی که یادم هست، این بود که حاج احمد آقا علاوه بر شوخ‌طبعی، بسیار خَلقی بودند. یعنی افتاده حال. با اینکه پسر امام بود ولی رفتاری متواضعانه و مردمی داشت. این هم از آن نکاتی است که هم حسن آقا، هم یاسر و هم علی باید حتماً به آن توجه کنند؛ باید با مردم خَلقی باشید. خود امام هم که این ویژگی را داشتند.

 

رنجبران: به دامادتان آقا یاسر هم این سفارش را کردید؟

صدر: بله.

 

رنجبران: از بین این سه پسر، آقا سید حسن، آقا سید یاسر و آقا سید علی، کدام‌شان بیشتر شبیه احمد آقاست؟

صدر: نمی‌دانم. احمد آقا خیلی متواضع، خیلی افتاده و ساده‌زیست و کاملاً بی‌ریا بود. متأسفانه الان فساد و بخوربخوری که در میان برخی آقایان هست، ولی احمد آقا واقعا مثل یک طلبه معمولی در قم زندگی می‌کرد؛ در برخوردهایش هم مثل خیلی‌ها نبود. شاید هیچ‌کس احمد آقا را با لباس سربازی ندیده باشد، اما او گاهی لباس سربازی می‌پوشید و با پیراهن و شلوار نظامی در خیابان و جاهای مختلف راه می‌رفت. خودم چند بار دیده بودمش. آن‌قدر معمولی لباس می‌پوشید که بعضی‌ها فکر می‌کردند سربازی است که از پادگان آمده. خیلی آدم خاصی بود.

 

رنجبران: اما درباره این سه آقازاده، واقعاً نمی‌توان گفت کدام‌شان شبیه‌ترند؟

صدر: خارجی‌ها یک اصطلاحی دارند که می‌گویند این سؤال، سؤال یک میلیون دلاری است! یعنی خیلی سخت است و نمی‌شود جواب داد. بگذارید از شوخی‌هایش بگویم. یک بار، قبل از انقلاب، در قم بودیم و همین‌طور شوخی می‌کردیم. بحث این بود که آخوندها حتماً بعد از ظهر می‌خوابند!

 

رنجبران: قیلوله...

صدر: نه قیلوله خواب قبل از ناهار است. بعد گفت: راستش را بخواهی، خیلی از آخوندها تنبل‌اند! بعد ادامه داد: محمدآقا! من نمی‌دانم آدم آخوند می‌شود، تنبل می‌شود، یا آدم‌های تنبل آخوند می‌شوند؟! یک بار، من که در وزارت کشور بودم، ساعت ۱۰ شب زنگ زد. کاری داشت که صحبت کردیم. بعد که صحبت تمام شد، گفت: محمد آقا، شما کجایی؟ گفتم: دفتر هستم. گفت: ساعت ۱۰ شب در دفتری؟! خیلی عوامی. بابا، آدم تا ۱۰ شب چکار می‌کنه؟ پاشو برو پیش زن و بچه‌ات، این عوام‌بازی‌ها را هم بگذار کنار!

 

رنجبران: چطور شد که آمدند خواستگاری دختر شما برای آقایاسر؟ این بعد از رحلت حاج احمد آقا بود دیگر؟

صدر: بله.

 

رنجبران: چه سالی بود؟

صدر: احمد آقا ۷۳ فوت کرد. این هم از آن سوال‌های سخت است. نمی‌دانم دقیقاً کی بود. همیشه وقتی سن بچه‌ها و نوه‌ها را از من می‌پرسند، می‌گویم: لطفاً از این سؤال‌های سخت نپرسید. فاطمه خانم مثل اینکه دختر ما را دیده بودند و بعد آمدند خواستگاری.

 

 

رنجبران: مهریه چقدر گذاشتید؟

صدر: حالا که این را گفتید، بگذار اول مهریه خودم و خانمم را بگویم، جالب است.

 

رنجبران: این هم خوب است. راستی همسرتان از فرزندان بزرگان هستند؟

صدر: نخیر ولی کاملاً خَلقی هستند. ازدواج ما یک جور ازدواج حسینیه ارشادی بود؛ چون در همان دوران سال ۵۶ و سخنرانی‌های دکتر شریعتی، به حسینیه ارشاد می‌رفتیم. بعد هم که دکتر شریعتی رفت و آن اتفاقات افتاد، ساواک حسینیه ارشاد را بست. خود حسینیه تعطیل شد، اما پشت حسینیه چند تا دفتر بود که آقای رضا اصفهانی آنجا را اداره می‌کرد. می‌شناسید آقای رضا اصفهانی را؟

 

رنجبران: نه.

صدر: ایشان یک روحانی بود که لباس روحانی نمی‌پوشید، خیلی هم خَلقی بود. ما بعد از کلاس‌های دکتر شریعتی، در دوره‌های ایشان شرکت می‌کردیم. ایشان فلسفه و اقتصاد را برای ما تدریس می‌کردند. در واقع، درس‌هایی درباره فلسفه مقایسه‌ای و اقتصاد مقایسه‌ای داشتیم که مقصود از مقایسه، تحلیل فلسفه و اقتصاد در اسلام و مارکسیسم بود. در این دوره‌ها، قرار شد که ما ازدواج کنیم. دکتر اصفهانی هم شاگردان پسر داشت و هم شاگردان دختر و ما از طریق او با یکدیگر آشنا شدیم و ازدواج کردیم. در زمان عقد، چون خانم ما انقلابی بود، در لحظه‌ای که پدرم داشت عقد را جاری می‌کرد، پرسید که مهریه چقدر است؟، خانم من گفت که مهریه یک دوره تفسیر المیزان باشد. پدرم گفتند باشد ولی باید قیمت بگذارید. یک دوره تفسیر المیزان قیمتش چقدر است؟ نگاه کردند ۶۰۰ تومان است. ۶۰۰ تا تک‌تومانی، نه 600 هزار تومان، به این ترتیب مهریه ازدواج من با خانمم ۶۰۰ تومان شد.

اما در مورد آقایاسر و دختر خانم ما. شما پدر من را می‌شناسید که یک ویژگی‌هایی داشت که خدا رحمتش کند. مادرم درباره پدرم یک اصطلاحی را می‌گفت که برای پدر شما اسکناس با کاغذ سفید هیچ فرقی نمی‌کند و واقعاً همین‌طور بود. یعنی پول و مقام برایش هیچ بود. اما مادرم قدری تشریفتاتی بود. خدا هردو را بیامرزد. مادرم البته سواد رسمی نداشت، قران و مفاتیح را می‌توانست بخواند اما مدرسه و مکتب نرفته بود اما بسیار سیاسی بود. ایشان تمام امور فامیل صدر را مدیریت می‌کرد. جالب اینکه امام موسی صدر که عموی من بود، در واقع به مادرم لقب «خالقزی» می‌داد. امام موسی صدر که شما می‌شناسید چه شخصیتی است، روی مادرم حساب ویژه‌ای داشت.

 

رنجبران: شهید سید محمدباقر صدر نیز از اقوام شما بود؟

صدر: بله ایشان پسرعموی پدرم و شوهر عمه‌ام هم بود. یعنی آنها هم دختر عمو پسر عمو ازدواج کردند.

 

رنجبران: که نامشان جاودانه شد.

صدر: بله. می‌دانید که صدام خودش آنها را کشت. یعنی ایشان و خواهرش بنت‌الهدی را صدام خودش شخصا کشت. یعنی بحث می‌کنند و در نهایت اینطور می‌شود. در مورد دخترانم، که من سه دختر دارم و دومی همسر آقایاسر خمینی است. از ازدواج دختر اولم من قصد داشتم همان روالی که خودمان در مهریه و تصمیمات انجام دادیم را ادامه دهیم. اما مادرم به من گفت که دیگر این کار را نکن، آن دوره گذشته.

 

رنجبران: عجب آدم روشنی...

صدر: بله. گفت بالاخره دختر باید یک پشتوانه‌ای داشته باشد. دختر اولم زهرا که الان پزشک و متخصص کودکان است. گفتم مادر چه کنیم؟ مادرم گفت: شما بگو که هر وقت خانه‌دار شدند، شوهر حتما دو دانگ از خانه را به نام ایشان کند. ما هم همین کار را کردیم. حالا چرا من این کار را کردم؟ چون با اینکه چهل پنجاه سال در سیاست بودم، ولی می‌دیدم این مادری که سواد نداشت، بعضی وقت‌ها در مسائل اجتماعی توصیه‌هایی می‌کرد که برایم مفید بود. یعنی در عمل هم شوخی داشتیم با پدر و می‌گفتیم: آقا جان، علت اینکه مرجع تقلید نشد، این بود که به حرف مادرجان گوش نداد. اگر گوش می‌داد، مرجع اول جهان شیعه می‌شد؛ چون تمام شرایط مرجعیت را داشت. این شوخی بود، ولی بخشی از حقیقت در آن نهفته بود.

 

 

رنجبران: با آقایاسر رابطه‌تان نزدیک است؟ از ایشان راضی هستید؟

صدر: بله، خیلی.

 

رنجبران: ویژگی اخلاقی بارز ایشان چیست؟

صدر: اولاً، خیلی اهل عبادت هستند که کمتر کسی از این موضوع مطلع است، چون ظاهرشان اصلاً نشان نمی‌دهد. از آن دست افرادی هستند که معمولاً وقتی رانندگی می‌کنند، در حین رانندگی یا دعا می‌خوانند یا نماز می‌خوانند یا کارهای مشابه.

 

رنجبران: شنیدم که با جوانان هم بسیار ارتباط خوبی دارند.

صدر: بله، ایشان خیلی خوب هستند. الحمدلله همه‌شان خوب هستند. من توصیه‌ای به احمد آقا کردم که او نپذیرفت. تازه فکر می‌کنم حسن آقا عمامه گذاشته بود؛ چون احمد آقا به من گفت که می‌خواهد هر سه فرزندش روحانی شوند، گفتم خیلی خوب است. من به ایشان گفتم که اگر می‌خواهید این‌ها در آینده موفق‌تر باشند، باید همه‌شان دانشگاه بروند، دانشگاه را ببینند. گفتم روحانی آینده باید مثل شهید بهشتی باشد، یعنی در قم مجتهد شوند و دانشگاه را هم بخوانند، حالا یا لیسانس، فوق لیسانس یا دکترا بگیرند. احمد آقا این حرف من را خیلی نپسندید و این کار را انجام نداد. اما الحمدالله، این‌ها بدون اینکه درس کلاسیک دانشگاهی بخوانند، هر سه‌نفر در مسائل سیاسی، اجتماعی و انقلابی وارد شده‌اند و ان‌شاءالله موفق خواهند شد.

 

رنجبران: شما اشاره کردید به امام موسی صدر که برای مردم ایران بسیار عزیز است و مردم ایشان را دوست دارند. بعضی وقت‌ها خبرهایی می‌آید که بعدها تکذیب می‌شود. آخرین سرنوشت امام موسی صدر همان شهادت در لیبی بود؟

صدر: ببینید، اینجا یک مسئله وجود دارد. اجازه بدهید من خاطراتی که سیدحسن نصرالله از امام موسی صدر برای من گفت را برایتان نقل کنم.

 

رنجبران: رابطه شما با سید حسن هم خیلی نزدیک بود.

صدر: بله، خیلی نزدیک بود. ما خیلی رفیق بودیم. جدای از موقعیت من در اینجا و موقعیت او در لبنان، واقعاً مثل دو رفیق صمیمی بودیم. آدم بسیار دوست‌داشتنی بود.

 

رنجبران: آشنایی شما از کجا شروع شد؟

صدر: آشنایی ما در ابتدا به‌خاطر کار بود. من که مسئول کشورهای عربی بودم، طبیعی است که لبنان، فلسطین و... جزء موارد کاری من بودند. ایشان هم که آنجا فعالیت داشت.

 

رنجبران: اصلا تصاویری که پس از شهادت سید پخش شد از دیدارشان با آقا، در آن دیدار شما کنار سیدحسن نشستید.

صدر: بعداً دیدم که تلویزیون‌ها یک فیلم از ایشان پخش کردند که سید دارد به فارسی صحبت می‌کند راجع به امام موسی صدر. کمی از این صحبت‌ها را خود سید برای من گفت. البته تکه‌هایی از آن را هم دیدم. ایشان گفت که من زمان امام موسی صدر خیلی جوان بودم و خیلی امام موسی صدر را دوست داشتم و در واقع نوعی رابطه مرید و مرادی بود. امام موسی صدر خیلی عجیب بود، غیر از استعدادهای فوق‌العاده‌ای که داشت، همانطور که می‌دانید، قیافه‌اش خیلی زیبا بود، قد بلند و زیبا بود. من یادم می‌آید سال ۵۰ که ایشان به ایران آمد، رفقای محل شوخی می‌کردند و می‌گفتند عموی تو شبیه آلن دلون است. آلن دلون آن زمان خوشگل‌ترین هنرپیشه سینمای فرانسه بود. ایشان هم با قد بلند و جذابیت خاصی که داشت، واقعاً توجهات را جلب می‌کرد.

 

 

رنجبران: اصلا دعوت ایشان توسط قذافی برای چه بود؟

صدر: یک اجلاس بوده. امام موسی صدر در جهان عرب خیلی فعال بود، و نه فقط با قذافی، که با عبدالناصر و اردن با ملک حسین دیدار داشت و سفرهای زیادی داشت. روزی که آقای خاتمی رئیس‌جمهور شد، کنفرانس اسلامی در تهران برگزار شد. آن زمان امیر عبدالله از عربستان به ایران آمد؛ آن موقع هنوز ولیعهد بود و در یک ملاقات با آقای خاتمی، وزیر خارجه وقت، در حالی که چند نفر از وزرا و مقامات معرفی می‌شدند، آقای خاتمی گفت: ضمناً آقای صدر غیر از اینکه معاون وزیر خارجه است، برادرزاده امام موسی صدر هم هست. به محض اینکه این را گفت، امیر عبدالله از جایش بلند شد و من را بغل کرد. یعنی موقعیت امام موسی صدر در جهان عرب و حتی در ایران بسیار برجسته بود. بنابراین، ایشان دعوت شده بود به لیبی، اما قذافی دست به آن جنایت زد.

 

رنجبران: آقای صدر خاطراتی هم از سیدحسن نصرالله بگویید. از زمانی که شما معاون وزارت خارجه بودید، با ایشان آشنا شدید؟ چطور این ارتباط شکل گرفت؟ یک جایی هم اشاره کردید که بعد از روی کار آمدن آقای احمدی‌نژاد، در دیداری که با سیدحسن نصرالله داشته، در آن دیدار اشاره می‌کنند که در هشت سال دولت اصلاحات، بیشترین کمک‌ها به لبنان و حزب‌الله شده بود که این هم با هدایت خود شما بوده.

صدر: بله چون خودم مسئول مسائل فلسطین، لبنان، جهان عرب و جهان اسلام بودم و این حرف برایم اهمیت دارد. همه کارشناسان بدون استثنا معتقدند که مشکلات اقتصادی دارد ممکلت را از بین می‌برد. ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می‌کنند و باید بدانیم که راه حل مشکلات اقتصادی فقط اقتصادی نیست و باید از بعد سیاست خارجی آن را حل کرد و سیاست خارجی به کمک مشکلات اقتصادی بیاید. خبرنگار از من پرسید که چکار باید کرد؟ گفتم یک موقع هست که ما فقط شعار می‌دهیم، که آقا این کار را بکنید، آن کار را بکنید، ولی یک موقع هم هست که عمل می‌کنیم. شما بیایید سیاست‌های دوران آقای خاتمی را در سیاست خارجی، داخلی و اقتصادی اجرا کنید. آقای خاتمی هیچ‌وقت شعار اقتصادی نداد و اقتصاد هم بلد نبود، اما سیاست خارجی‌اش موفق بود و اقتصاد را هم در اختیار کارشناس‌های درجه یک گذاشت. نمی‌دانم الان گزارش‌ها را می‌خوانید یا نه، در اینکه بهترین دوران سیاست خارجی جمهوری اسلامی دوران آقای خاتمی بود و سیاست داخلی هم موفق بود، هیچ‌کس شکی ندارد. الان هم کارشناسان اقتصادی می‌گویند که دوران اقتصادی آقای خاتمی از نظر درصد فساد، قیمت ارز، بیکاری و دیگر شاخص‌ها بهترین دوران جمهوری اسلامی بوده است. اگر می‌خواهیم این روند را دنبال کنیم، باید از تجربه‌های آن دوران بهره بگیریم.

من چرا این نکته را می‌گویم؟ چون خودم مسئول سیاست خارجی بودم و بدون‌استثنا می‌گویم که بهترین دوران سیاست خارجی جمهوری اسلامی دوران آقای خاتمی بود. با اروپا بهترین روابط را داشتیم، با چین و روسیه و کشورهای عربی هم ارتباطات خوبی داشتیم، اما در عین حال از جنبش فلسطین، حزب‌الله لبنان و مقاومت حمایت می‌کردیم. من خودم مسئول این امر بودم و می‌دانم چقدر کمک به این گروه‌ها کردیم. این که ما به مقاومت کمک کردیم، تضادی با گسترش روابط سیاست خارجی نداشت. برخی فکر می‌کنند که حمایت از مقاومت به معنای قطع ارتباط با دیگر کشورهاست، اما اینطور نیست. ما همزمان هم روابط خوبی با دنیا داشتیم و هم از مقاومت حمایت کردیم. آیا باید از حمایت از مقاومت دست برداریم؟ نه، اصلاً. ما باید حتماً تا آخر به مبارزه با اسرائیل ادامه دهیم، اما اول ایران، بعد فلسطین. عکس این درست نیست. این نکته‌ای بود که من به آقای پزشکیان هم گفتم. به آقای پزشکیان گفتم که روزی که اسرائیل حمله کرد و جنوب لبنان را اشغال کرد، برخی از افراد در سپاه گفتند که باید برویم لبنان و با اسرائیل بجنگیم. اما امام(ره) فهمید و گفت: شما چهار استان‌تان در اشغال عراق است، بلند شوید بروید با اسرائیل بجنگید؟ راه قدس از کربلا می‌گذرد. ببینید چقدر امام درک داشت. همان‌طور که امام به آقای محتشمی که در سوریه سفیر بود دستور داد که نیروها را از سوریه برگرداندند. امام نشان داد که اول باید ایران قوی باشد. باید ایران قوی و مقتدر وجود داشته باشد تا بتوانیم از فلسطین دفاع کنیم و حزب‌الله لبنان را تقویت کنیم. اگر خودمان ضعیف بشویم، نمی‌توانیم به اهداف‌مان برسیم. بنابراین باید به سیاست خارجی و اقتصاد توجه ویژه‌ای داشته باشیم. مگر ما نگفتیم انقلاب اسلامی مخصوص ایران نیست؛ انقلاب اسلامی یک انقلاب جهانی است. یکی از جاهایی که امام بیانش را اصلاح کرد، بحث صدور انقلاب بود. امام ابتدا گفته بود که ما انقلاب‌مان را به همه دنیا صادر می‌کنیم، دشمن‌های خارجی گفتند که اینها می‌خواهند در همه دنیا دخالت کنند. امام بعدا گفت نه؛ صدور انقلاب به معنای فرستادن ارتش یا دخالت در دیگر کشورها نیست. بلکه به معنای معرفی این تفکر به مردم دنیاست. مردم هر کجا بخواهند، این تفکر را دنبال می‌کنند.

 

 

رنجبران: آقای دکتر، به یک چیزی اشاره کردید در مورد دولت آقای خاتمی. هفته پیش مستندی به نام «مهمانان هتل کوبورگ» پخش شد که یک بخشی از آن اشاره می‌کند به سندی که در زمان دولت آقای خاتمی با مکاتباتی که با دولت بوش پسر داشتند، گفته‌اند که ما با امریکا ارتباط برقرار می‌کنیم به شرطی که امریکا از شعار تغییر رژیم در ایران دست بردارد و ما هم خلع سلاح حزب‌الله و دو دولتی شدن فلسطین را پیگیری می‌کنیم. آیا چنین سندی اصلاً وجود دارد؟

صدر: این دروغ محض است. من در ملاقات آقای خاتمی با خالد مشعل بودم. خود آقای خاتمی در ملاقات با خالد مشعل، دبیرکل حماس، به او گفت که شما دنبال یک طرح اساسی برای فلسطین باشید و ببینید که چه می‌خواهید و آن را برای ما بیاورید و اصلاً بحث دو دولت و این‌ها مطرح نبود. از همان قضیه، بحث رفراندوم در فلسطین و همه‌پرسی از مردم فلسطین مطرح شد.

 

رنجبران: که بعدا آقا هم تأیید کردند.

صدر: بله. یعنی نظرخواهی از کل مردم فلسطین، هم آن‌هایی که داخل فلسطین هستند و هم آن‌هایی که آواره شده‌اند در دنیا. هر چه مردم گفتند، ما قبول می‌کنیم. اصلاً چنین چیزی درست نیست.

 

رنجبران: در مورد دیدار سیدحسن نصرالله با مقام معظم رهبری که شما اشاره کردید، جزء نخستین دیدارهای ایشان با آقا بود یا نه؟

صدر: نه، زیاد بود.

 

رنجبران: از آن دیدار خاطره خاصی دارید:

صدر: سیدحسن تقریبا سالی چند بار به ایران می‌آمد اما فقط یک موردش خبری می‌شد و ملاقات‌ها پخش می‌شد. در موارد دیگر خبری نمی‌شد. یک بار که ایشان به ایران آمد، قرار بود من را ببیند. قاسم (شهید سلیمانی)، خدا بیامرز، به من زنگ زد و گفت سیدحسن آمده و می‌خواهد تو را ببیند. گفتم بگو بیاید دفتر وزارت خارجه. گفت نه، علنی می‌شود. گفتم خب، چه کار کنیم؟ گفت آدرس منزلت را بده تا بیاوریمش منزل. سیدحسن و قاسم آمدند خانه ما. اتفاقاً هم حورا و خانمم هم بودند. حدود یک یا دو ساعت آنجا بودند و سیدحسن خیلی هم به خانواده ابراز لطف کردند. خیلی محبت داشتند به خانواده صدر.

یک نکته‌ای که در دیدار با آقا جالب بود، این بود که در یکی از ملاقات‌ها، آقا به ایشان گفتند که از این به بعد دوست دارم که شما به زبان فارسی حرف بزنید و من به زبان عربی. این درخواست آقا باعث شد که سیدحسن فارسی‌اش خیلی خوب پیش برود و در نهایت کاملاً فارسی صحبت می‌کرد، بدون هیچ نقصی.

 

رنجبران: قبل از این قصه، اینطور نبود.

صدر: می‌دانید که ایشان مدتی در قم طلبه بود اما در کل، از همه بچه‌های حزب‌الله، سید حسن بهتر فارسی حرف می‌زد. به نظر می‌رسید علاقه خاصی به امام، ایران و رهبری داشت که این توصیه را عملی کرد و فارسی را خوب یاد گرفت.

 

رنجبران: فکر می‌کردید سید حسن را به شهادت برسانند؟

صد: بله، تصور می‌کردم که اسرائیل قطعاً دنبال این است که سید حسن را بزند. اما اشتباه من این بود که فکر می‌کردم اینها از نظر اطلاعاتی و امنیتی آنقدر قوی هستند که اسرائیل نمی‌تواند نفوذ کند و جایگاه اینها را پیدا کند که متاسفانه نفوذ کرد و سید حسن را زد.

 

رنجبران: رابطه‌تان با حاج قاسم چطور بود؟

صدر: رابطه‌ام با حاج قاسم خیلی عالی بود. آخرین باری که حاج قاسم را دیدم، دو ماه قبل از شهادتش بود. در دفتر مطالعات وزارت خارجه، او با دکتر ظریف ملاقات داشت. من داشتم وارد شدم و او داشت می‌رفت. وقتی من را دید، پیاده شد و من را بغل کرد و بوسید. چون با هم سابقه زیادی داشتیم. حاج قاسم، که در میدان جنگ با داعش و تروریست‌ها بود، در عین حال خیلی لطیف بود. به من گفت: فلانی، این آقا یاسر شما چرا ریش‌هایش سفید شده؟ این سنش سنی نیست که ریش‌هایش اینطور سفید شود. این جمله‌ای بود که حاج قاسم داغون‌کننده داعش و تروریست‌ها با آن لطافت بیان کرد. آخرین ملاقات ما با حاج قاسم همین بود.

 

 

رنجبران: آیا فکر می‌کردیم حاج قاسم هم شهید شود؟

صدر: بله، این را که می‌گویم مطمئن نیستم، اما می‌گویند حاج قاسم معتقد بود که اگر اسرائیل یا آمریکا بخواهند او را بزنند، در ایران می‌زنند نه در کشورهای عربی. برای اینکه برای آن کشورها هزینه ایجاد می‌کند. این را خودم از حاج قاسم نشنیده‌ام. اما به نظر می‌رسید که حاج قاسم اینطور فکر می‌کرد که روزی اگر بخواهند او را بزنند، در ایران خواهند زد. متأسفانه، حالا که می‌بینیم، اسرائیل هر کسی را که بخواهد ترور می‌کند.

 

رنجبران: صبح جمعه‌ای که خبر ترور حاج قاسم را شنیدید، از تلویزیون متوجه شدید یا از جای دیگر؟

صدر: فکر می‌کنم از طریق خبر بود. یک داستان از جلسه‌ای که با حاج قاسم داشتم یادم می‌آید. ما هفت هشت سال با هم کار کردیم و هیچ‌وقت اختلافی نداشتیم، به غیر از یک جلسه که با هم دعوا کردیم. در یک جلسه شورای عالی امنیت ملی که آقای روحانی دبیر بود و آقای ربیعی هم آنجا بود، بحثی در مورد سیاست خارجی شد و من شروع به صحبت کردم. یک دفعه حاج قاسم گفت که این ربطی به وزارت خارجه ندارد. گفتم یعنی چه که به وزارت خارجه ربطی ندارد؟ ایشان توضیحاتی داد و من عصبانی شدم و گفتم شماها اصلاً چه کاره‌اید و برای چه آمده‌اید؟ و جلسه را به عنوان اعتراض ترک کردم و به آقای روحانی گفتم که تا حاج قاسم از این حرفی که زده معذرت‌خواهی نکند، من دیگر در جلسات شورای عالی امنیت ملی شرکت نخواهم کرد. وقتی داشتم می‌رفتم، عباد بلند شد و من را بغل کرد که نرو؛ گفتم نه، من می‌روم. این را در حالی گفتم که می‌دانستم چنین چیزی امکان‌پذیر نیست و بالاخره سپاه قدس است. دو جلسه را من نرفتم. یک روز در دفتر نشسته بودم که منشی آمد و گفت حاج قاسم پشت در است. خیلی تعجب کردم. گفتم بیاید داخل. حاج قاسم وارد شد، من را بغل کرد و ماچ کرد و گفت: آره، من اشتباه کردم، آنجا آن حرف را زدم. ببخشید. این بزرگواری حاج قاسم بود. نشان می‌دهد که همان رزمنده‌ای که در میدان‌های جنگ با دشمنان اسلام می‌جنگید، می‌تواند نفسش را کنترل کند. این صداقت و شجاعتی است که از امام آموخته بود و شاگرد مکتب امام بودن واقعا به وضوح در او بود. شجاعت این است. شجاعت در میدان جنگ یک چیز است، اما سوار شدن بر نفس و پذیرش اشتباه، از آن مهم‌تر است و حاج قاسم این ویژگی را داشت. علت اینکه نام حاج قاسم همیشه ماندگار خواهد ماند و یا مانند او را نداریم یا کم داریم، به دلیل همین ویژگی‌هاست.

 

رنجبران: در حال حاضر، اوضاع پیچیده‌ای در منطقه وجود دارد، به خصوص بعد از شهادت حاج قاسم و اتفاقاتی که در فلسطین و لبنان افتاد و آمدن ترامپ. خیلی‌ها می‌گویند که جمهوری اسلامی ضعیف شده یا بازوانش را از دست داده. آیا شما هم به این معتقد هستید؟ 

صدر: خیر. فوتبالیست‌ها می‌گویند آدم وقتی وارد میدان می‌شود، یا گل می‌زند و یا گل می‌خورد. همیشه که نمی‌شود فقط گل زد؛ بعضی وقت‌ها گل می‌خورد. این واقعیت است. قضیه فلسطین از سال ۱۹۴۸ شروع شده است. آن موقع که انقلاب اسلامی نبود. یک مشت گردن کلفت کپیتالیست صهیونیست‌ در انگلیس و آمریکا تصمیم می‌گیرند برای اینکه از شر یهودی‌ها در انگلیس خلاص شوند، یک منطقه جدید را به زور بگیرند و درست کنند. می‌دانید که ابتدا کجا را انتخاب می‌کنند؟ ابتدا اوگاندا را در آفریقا انتخاب می‌کنند، اما نمی‌دانم چرا تصمیم‌شان عوض می‌شود و می‌آیند و با نیرو وارد می‌شوند و با کشتار. جنایت‌هایی می‌کنند تقریباً شبیه همین جنایت‌هایی که اسرائیل اخیراً در غزه انجام داده است. مثلاً دو روستا به نام‌های کپرقاسم و یکی دیگر، اسرائیلی‌ها چطور عمل می‌کردند؟ می‌خواستند به زور سرزمین‌ها را بگیرند. به روستاهایی که جمعیت مثلاً ۵۰۰ نفر داشت، حمله می‌کردند. 450 نفر را می‌کشتند و ۵۰ نفر را فراری می‌دادند تا به فلسطینی‌های دیگر بگویند که فرار کنند، چون اگر فرار نکنند، همه را خواهند کشت. این روستاها، مانند دیر یاسین و کفر قاسم، روش‌های این‌چنینی را تجربه کردند. این روش‌ها هنوز هم ادامه دارد.

حالا، به نظر شما به عنوان یک انسان، نه لزوماً مسلمان یا حزب‌اللهی یا انقلابی، اگر کشوری اینطور تشکیل شده باشد و هنوز هم ادامه داشته باشد، آیا مقاومتی در برابر آن ایجاد نمی‌شود؟ حالا، می‌خواهد جمهوری اسلامی حمایت کند یا نکند. مهم این است که مقاومت در درون خود مردم فلسطین ادامه خواهد داشت. یک نکته بین‌المللی بگویم. اسرائیل، پس از انجام این جنایات، با قطعنامه سازمان ملل سرزمین فلسطین را به دو قسمت تقسیم کردند. یک قسمت به اسرائیل دادند به نام زمین‌های 1948 و دیگری به فلسطین. اما کشوری که با قطعنامه سازمان ملل تأسیس شده، تاکنون هیچ یک از قطعنامه‌های سازمان ملل را اجرا نکرده است و تمام این کشتارها و جنایت‌ها را انجام داده است. آیا چنین کشوری می‌تواند مشروعیت داشته باشد، چه از نظر انسانی و چه از نظر بین‌المللی. بنابراین، مقاومت ادامه خواهد داشت، چه جمهوری اسلامی قوی شود یا نشود.

 

مقاومت از سال ۱۹۴۸ و ابتدا با اندیشه‌های ناسیونالیستی آغاز شد، سپس به اندیشه‌های مارکسیستی تبدیل شد و بعد از انقلاب اسلامی، با اندیشه‌های اسلامی ادامه پیدا کرد. حماس و جهاد، نمونه‌های این تغییرات هستند. این نشان می‌دهد که مقاومت پشتوانه ایدئولوژیک متفاوتی داشته است، ولی اصل مقاومت در برابر زورگویی و جنایتکاری اسرائیل باقی مانده است.

 

رنجبران: با پدیده ترامپ باید چکار کرد؟

صدر: امام جمله‌ای دارند که می‌گویند: فلانی گفت من از گاو می‌ترسم، چون هم ‌زور دارد و هم شاخ دارد. حالا اگر جای ترس را با عقل عوض کنیم، می‌توانیم بگوییم که باید ببینیم عقل چه حکم می‌کند. اظهارات ترامپ در حال حاضر با دوره قبلی او متفاوت است. آیا این تفاوت واقعی است یا فقط ظاهری؟ هنوز نمی‌توانیم نظر قطعی بدهیم. ترامپ می‌آید و می‌گوید که تنها مسئله‌اش با ایران، بحث سلاح هسته‌ای است.

 

رنجبران: ولی در کنارش آن یادداشت را امضا می‌کند.

صدر: چرا یادداشت را امضا می‌کند؟ سابقه ترامپ را که می‌بینید او یک تاجر است. او همیشه می‌گوید که برای حداکثر سود در هر معامله، ابتدا چیزهای بزرگ و مهم را مطرح کنید و بعد به تدریج در مورد جزئیات صحبت کنید. دیپلماسی هم دقیقاً همین‌طور است؛ بارها تکرار کرده که ما دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم و می‌خواهیم وضعیت مردم ایران تغییر کند. اما باید به این نکات هم توجه کرد و همزمان به مسائل مختلف نیز اهمیت داد. به دکتر پزشکیان هم گفتم که اولاً مواظب ترکیب ترامپ ـ نتانیاهو باشید، چون تجربه نشان می‌دهد که ترامپ حداقل تا الان نمی‌خواهد به ایران حمله نظامی کند، اما نتانیاهو به صورت جدی دنبال این است که به ایران حمله نظامی شود. او به تنهایی جرأت این کار را ندارد و می‌خواهد ترامپ را قانع کند که این اقدام را انجام دهد. بنابراین، اولین کاری که باید انجام دهیم این است که از این روند با تمام توان جلوگیری کنیم و نگذاریم این اتفاق بیفتد.

مسئله دوم هم این است که باید برجام را جدی دنبال کنیم. مذاکرات را با کشورهای اروپایی شروع کنیم. اشتباهی که آخر دوره آقای رئیسی در مذاکرات کرد این بود که در آستانه رسیدن به یک نتیجه، به دلیل یک تحلیل غلط، نتیجه چند سال مذاکره را خراب کردند، این اشتباه نباید تکرار شود. باید ادامه بدهیم و مذاکره را تا جایی که ممکن است پیش ببریم. اگر به جایی رسیدیم که آمریکا وارد برجام شد، از طریق اروپا هم آمریکا را وارد کنیم و در مراحل بعدی با آنها صحبت کنیم.

 

رنجبران: صحبت‌های مقام معظم رهبری که فرمودند ما سمت مذاکره با ترامپ نمی‌رویم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

صدر: در سیاست خارجی بحث داریم که می‌گوید باید توجه کنیم که هر کسی که صحبت می‌کند، برای چه مخاطبی صحبت می‌کند. این کاملاً طبیعی است که وقتی آمریکا چنین اظهاراتی دارد، باید محکم به آن جواب داده شود. درست است که ما نزدیک به دو سال مذاکره کردیم تا به برجام رسیدیم، اما از کجا فهمیدیم که آمریکایی‌ها قابل اعتماد نیستند؟ این مسئله را از طریق مذاکره فهمیدیم. اگر مذاکره نمی‌کردیم، نمی‌توانستیم به این نتیجه برسیم.

 

رنجبران: ولی در این مقطع سیاستگذاری رهبری کاملاً درست بوده است.

صدر: بله قطعا؛ یک نکته‌ای را به شما بگویم. من کارم را با شهید رجایی شروع کردم. یک روز شهید رجایی به دیدار امام خمینی (ره) آمد و وقتی برگشت، گفت امام امروز گوش من را کشید. قضیه این بود که آقای رجایی رئیس‌جمهور شد و فرانسوا میتران رئیس‌جمهور فرانسه به تهران پیام تبریک فرستاد. اما آقای رجایی جوابی انقلابی به او داد. این پاسخ، از آنجا که منافقین هم در فرانسه بودند، کمی تند بود و امام از این جواب خوشش نیامده بود و به رجایی گفته بود که چرا چنین جوابی دادی؟ گفته بود آقا چطور؟ امام گفته بود رئیس‌جمهور یک کشور به رئیس‌جمهور دیگر تبریک می‌گوید، جواب تبریک هم باید تشکر باشد. رجایی گفته بود آقا شما خودتان در صحبت‌ها نگاه دیگری دارید... امام گفته بود من جایگاهم یک‌جور است و شما رئیس‌جمهور هستید. رئیس‌جمهور که نباید در جواب پیام تبریک اینجوری صحبت کند. این اصطلاح امام گوش مرا پیچاند، اصطلاح خود شهید رجایی بود. که رئیس‌جمهور یک جایگاهی دارد، رهبر یک جایگاهی دارد، وزیر خارجه هم یک جایگاهی دارد. باید به این مسائل توجه کنیم.

 

 

رنجبران: رابطه‌تان با آیت‌الله خامنه‌ای چطور است؟

صدر: خیلی خوب است.

 

رنجبران: شما ایشان را از قبل از انقلاب می‌شناختید.

صدر: بله از قبل از انقلاب و ایشان هم به ما خیلی لطف دارند. نکته جالب این است که خیلی‌ها تعجب می‌کنند که چرا ایشان اینقدر تو را دوست دارد و علاقه‌مند است؟ می‌گویم این را باید از ایشان بپرسید. چون مواضع من همیشه مشخص بوده و من هم نظرات خودم را می‌گویم.

 

رنجبران: آیا پیش آمده که در حضور ایشان نقدی داشته باشید یا چیزی بگویم که متفاوت با نظرات ایشان باشد؟

صدر: در دوران وزارت خارجه، من معاون عربی آفریقایی بودم. همیشه بر این باور بودم که در لبنان فقط نباید از حزب‌الله و شیعه حمایت کنیم، بلکه باید از کل لبنان، مسیحی‌ها، سنی‌ها، دُرزی‌ها، همه حمایت کنیم. این سیاست را پیاده کردیم و موفق هم بودیم. حتی خود سید حسن نصرالله بعدها تایید کرد که این سیاست موفقیت‌آمیز بوده است. در مورد عراق هم در یک جلسه‌ای حاج قاسم گفت باید مقتدا صدر را حمایت کنیم و آقا هم حمایت کردند. رئیس‌جمهور، رئیس مجلس و آقای هاشمی و فرماندهان سپاه و همه حضور داشتند. گفتم من مخالفم.

 

رنجبران: شما با مقتدی صدر هم فامیل هستید؟

صدر: بله. ایشان هم قوم و خویش ما هستند. گفتم من مخالفم. ما باید از تمام نیروها و احزاب مختلف در عراق حمایت کنیم، نه فقط از مقتدا صدر. گفتم همان سیاستی که در لبنان پیاده کردیم، همان را باید در عراق هم پیاده کنیم. جلسه که تمام شد، خود آقا بلند شدند و آمدند طرف من و گفتند بابا ما می‌خواهیم از قوم و خویش شما حمایت کنیم؛ چرا نمی‌گذارید؟

 

رنجبران: آخرین سوال اینکه، آیا CFT و پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب می‌شود؟

صدر: امیدوارم تصویب شود. البته یک کمیسیون مشترک از کمیسیون‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و قضائی جلساتی داشتند که خود آقای آملی لاریجانی مسئولیتش را برعهده گرفت و جلساتی داشتیم و خوشبختانه در این کمیسیون تصویب شد. امیدوارم در صحن مجمع هم تصویب شود. این لایحه می‌گوید که روابط اقتصادی دنیا باید به‌گونه‌ای باشد که قاچاقچیان بین‌المللی مواد مخدر، اسلحه، انسان و گروه‌های تروریستی و قاچاقچیان سایبری و کالاهای فرهنگی از این روابط اقتصادی سوء استفاده نکنند. این لایحه به این هدف طراحی شده که مانع از سوء استفاده‌های این گروه‌ها شود. اگر این تصویب نشود، می‌دانید یعنی چه؟ یعنی دولت جمهوری اسلامی ایران دولت قاچاقچی است و روابط اقتصادی‌اش در دنیا بر مبنای قاچاق است.

 

رنجبران: در جایی هم گفته بودید که حمایت ما از مقاومت ربطی به این قضایا ندارد و خللی ایجاد نمی‌کند.

صدر: اصلاً. بنده به عنوان متخصص مقاومت می‌گویم که این بحث اصلاً ربطی ندارد؛ برای اینکه این اعتراضات بیشتر به لایحه CFT مربوط است. چون CFT در حقیقت مبارزه با تروریسم است و این افراد می‌گویند که شما اگر این لایحه را بپذیرید، مثلاً حزب‌الله و حماس و گروه‌های دیگر را هم جزو تروریست‌ها قرار خواهید داد. در صورتی که اینطور نیست؛ سازمان ملل فقط سه سازمان را به عنوان سازمان‌های تروریستی معرفی کرده است: داعش، القاعده، و طالبان. و در ۲۰ مورد دیگر هم گفته که تعاریف تروریسم بر مبنای قوانین داخلی هر کشور است. یعنی بنده می‌گویم که چه کسی از نظر من تروریست است نه اینکه آمریکا بگوید فلانی تروریست است. من می‌گویم که بله آن‌هایی که سازمان ملل گفته تروریست‌اند و آنها نه.

 

 

رنجبران: خیلی لطف کردید، دست شما درد نکند. این گفت و گو یکی از بهترین‌هایی بود که من داشتم و مباحثش آنقدر گسترده بود که من نمی‌دانستم کدام را انتخاب کنم. امیدوارم که در حد بضاعتمان توانسته باشیم مفید باشیم. خیلی ممنونیم آقای دکتر صدر.

صدر: خیلی ممنونم. باز هم برای شما آرزوی توفیق دارم. واقعاً این کار بسیار زیبا و مفید است که شما دنبال می‌کنید. بسیار از شما و همکارانتان سپاسگزارم.

 

رنجبران: بینندگان عزیز و ارجمند، خدا را شکر می‌کنم که چنین گفتگویی شکل گرفت و ان‌شاءالله شما هم ببینید و از آن لذت ببرید و اطلاعات مفیدی دریافت کنید. التماس دعا دارم. خدا یار و نگهدار.


گزارش خطا
ارسال نظر